غر زدن راجع به بازیهای یوبیسافت و تکراری شدنشان دیگر تبدیل به یک کلیشه در میان گیمرها و منتقدان حوزهی بازیهای ویدئویی شده است. البته معترضان حق هم دارند. در مورد سری فارکرای، یوبیسافت در سال ۲۰۱۲ با فارکرای ۳ فرمول جذابی برای این مجموعه خلق کرد که پس از آن، بازی در دو نسخهی شمارهدار و دو اسپینآف از روی همان فرمول ساخته شده است. میتوان ساعتها در مورد این قضیه صحبت کرد و انگشت اتهام را به سمت یوبیسافت گرفت. نگارنده هم بهمانند خیلیهای دیگر، با برخی از سیاستهای یوبیسافت مشکل دارد؛ ولی قضیه در مورد New Dawn فرق میکند. ND از همان اولین نمایش در گیم اواردز ۲۰۱۸، میخش را محکم کوبید. همان موقع هم حدس میزدم که از لحاظ گیمپلی، باز هم با تکرار فرمول فارکرای ۳ طرف خواهم بود و نباید انتظار جهش خاصی را داشته باشم؛ ولی بازی چیزی در خود دارد که میتواند سحرآمیز عمل کند. تم پساآخرالزمانی بازی شاید کلیشهای بهنظر برسد، ولی باعث شده تا هوپ کانتی که قبلا آن را در فارکرای ۵ هم دیده بودیم، دگرگون شود؛ آن هم بهشکلی که کمتر کسی انتظار آن را داشت. با اینکه ND هنوز هم یک «فارکرای» است و در کنار برخی مشکلات نسخهی قبلی، مشکلات جدیدتر هم دارد؛ اما هوپ کانتیاش آنقدری دلربا است که شما را برای یک ماجرای هشت الی ده ساعته خیلی راحت با خود همراه کند.

خواهران دیوانه
توجه: پاراگراف پیشرو، بخشی از داستان نسخهی قبلی و این نسخه را لو میدهد.
فارکرای ۵ را که سال گذشته عرضه شد، به یاد دارید؟ در یکی از پایانهای آن بازی، یک فاجعهی اتمی رخ میدهد که خیلی چیزها را با خود به کام نابودی میکشد. با این حال، عدهای از ساکنان هوپ کانتی توانستند با پناه گرفتن در پناهگاههای زیرزمینی جان خود را حفظ کنند. ۱۷ سال از آن فاجعه گذشته و بازماندگان، روی سطح زمین آمدهاند تا زندگی خود را دوباره از سر بگیرند. آنها، پایگاهی به نام Prosperity را تاسیس میکنند، ولی گروهی به نام Highwaymen به آنها یورش میبرد. آنها که میدانند به تنهایی نمیتوانند از پس این گروه خشن بربیایند، ناگزیر به سراغ یک گروه دیگر از بازماندگان به سرکردگی «تامس راش» میروند و از او کمک میخواهند. در راه برگشت، به بازماندگان حمله میشود و روشن میشود که رهبری Highwaymen برعهدهی دو خواهر به نامهای «میکی» و «لو» است. آنها راش را دستگیر میکنند، ولی دست راستش که از او تحت عنوان کاپیتان یاد میشود، موفق به فرار میشود. کاپیتان، همان پروتاگونیست بازیست که هدایتاش توسط شما صورت میگیرد و بهمانند فارکرای ۵، در همان ابتدای بازی میتوانید او را بنا به سلیقهی خود بسازید. در ادامه نیز روند بازی، همانطوری است که حدس میزنید. کاپیتان به سراغ نجات دادن راش میرود و بعد، همهی بازماندگان در کنار هم قصد دارند تا از شر دو خواهر و گروه Highwaymen خلاص شوند. اگرچه داستان بازی خیلی ساده و سرراست بهنظر میرسد، ولی یک ویژگی مهم در آن وجود دارد. در بازی شاهد بازگشت برخی از شخصیتهای نسخهی قبلی هستیم؛ که از بین آنها میتوان به «کیم» و «نیک رای» بههمراه دخترشان یعنی «کارمینا» که اکنون بزرگ شده و یکی از شخصیتهای مهم بازی است، اشاره کرد. با این حال، خانوادهی رای مهمترین شخصیتهای بازگشته به ND نیستند. «جوزف سید» یا همان پدر، آنتاگونیست نسخهی پنجم نیز یکی از بازماندگان فاجعهي اتمی است که در بازی جدید هم شاهد حضور او هستیم. بازماندگان تصمیم میگیرند تا از کمک جوزف سید و گروه او، که اکنون New Eden نام دارند، استفاده کنند. کیم رای نسبت به این تصمیم مردد است؛ ولی به هر حال، تصمیم گرفته میشود تا با جوزف همکاری کنند. اینکه اکنون آنتاگونیست نسخهی قبلی تبدیل به یکی از دوستان شخصیت اصلی بازی میشود، نکتهی جالب و جدیدی در دنیای فارکرای است. نکتهی حائز اهمیت دیگر، این است که جوزف نسبت به قبل تغییر کرده و حتی برای تاوان گناهاناش، رو به گوشهنشینی آورده. این تغییرات، برای کسانی که نسخهی قبلی را بازی کردهاند، ملموس است. دیالوگهای جوزف و امیالش نسبتبه نسخهی قبلی تفاوت پیدا کرده و او، شخصیتپردازی مناسبی دارد. پسر او با نام «ایتن» هم در این نسخه نقش قابل توجهی را برعهده دارد و شخصیتپردازی او هم کارشده بهنظر میرسد. از طرف دیگر شاهد شخصیتهای تکبعدی مثل همان خانوادهی رای و دیگر همراهان کاپیتان هستیم که شخصیتپردازی ضعیفی دارند و خیلی هم فرصت آشنایی با آنها به شما داده نمیشود. فارکرای آنتاگونیستهای خوبی داشته و در بین آنها، «واس مونتنگرو» قطعا یکی از نمونههای آنتاگونیست خوب در این مجموعه و حتی بین دیگر بازیهای ۱۰ سال اخیر است.با این حال، میکی و لو خیلی حرفی برای گفتن ندارند. اگرچه شخصیتپردازی آنها نسبتا جالب است و با یک فلشبک، سعی میشود تا پیشزمینهی مناسبی از شخصیت آنها به مخاطب داده شود، ولی باز هم به علت زمان کمی که به آنها برای خودنمایی و حضور در داستان داده شده است، نمیتوانند خیلی برای خود جایگاه مناسبی در بین آنتاگونیستهای سری دست و پا کنند.این مشکل، کم و بیش در فارکرای ۴ هم وجود داشت و اینجا، بهشکلی محسوستر تکرار شده است. کل برخوردهای فیزیکی شما با این دو خواهر به چند سکانس خلاصه میشود و همین قضیه، موجب میشود تا نتوانید ارتباط کافی را با آنها برقرار کنید.

بازنویسی دوبارهی فرمولی قدیمی
بازی در زمینهی گیمپلی با حداقل تغییر نسبت به قبل همراه شده است و این مسئله خودش را در همان یک ساعت اول نشان میدهد. با این حال، ND از مشکلات دیگری هم رنج میبرد که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد. در راه شکست دادن Highwaymen، شما به المانهایی برمیخورید که دیگر کاملا تکراری هستند. از تسخیر پاسگاههای دشمنان گرفته تا به دست آوردن کنترل ادوات نظامی آنها مثل کامیونها و مواردی از این دست، نکات جدیدی بهشمار نمیروند. بازی کلا ۲۲ مرحلهی داستانی دارد که برخی از آنها ضعیف و برخی بهشدت مهیجاند. در دستهی دوم از مراحل، شاهد خلاقیت بالایی از سوی طراحان هستیم و در نتیجه، مراحلی خلق شدهاند که میتوانند عصبانیت شما را از مراحل دستهی اول بهطور کامل از بین ببرند. از آن مرحلهی مسابقهی مرگ گرفته تا یکی-دو مرحلهی قبلی آن برای هموار کردن راه رسیدن به آن مسابقه، از جمله مراحل جذابی هستند که در ND انتظار شما را میکشند. حالا مراحل خستهکننده کداماند؟ در دو نقطهی بازی، از شما خواسته میشود تا پراسپریتی را ارتقا دهید. ارتقای پراسپریتی، در گروی ارتقای بخشهای مختلف آن و همچنین، نجات دادن افرادی است که به گروه شما ملحق خواهند شد. نجات دادن آن افراد، دقیقا بهمانند فارکرای ۵ است. در نقاطی از نقشه شاهد نقش بستن تصویری از آنها هستیم و به این ترتیب میتوان سراغشان رفت. در کل هم فقط ۵ فرد برای آزاد کردن در بازی وجود دارد و این مورد، خیلی آزادهنده نیست.

بزرگترین مشکل بازی، همان ارتقای پراسپریتی است. گفتیم که برای ارتقای پراسپریتی، اول باید بخشهای کوچکتر آن را ارتقا دهید. ارتقای آن بخشها نیاز به داشتن منبعی به نام اتانول است. اتانول چگونه به دست میآید؟ تسخیر پاسگاههای دشمنان (که تعدادشان هم خیلی زیاد نیست)، دزدیدن کامیونهای حاوی اتانول و در نهایت، به تاراج بردن منابعی که یک هلیکوپتر آنها را گاها پایین میاندازد. مشکل اینجاست که برخی ارتقاها تا ۵۰۰ اتانول را هم از گیمر طلب میکند؛ در حالی که هر پاکسازی پاسگاه به شما ۱۰۰ و هربار Loot کردن منابع هم به شما کمتر از ۵۰ اتانول میدهد! پیدا کردن کامیونها هم چالش خاص خود را دارد؛ چرا که آنها بهشکل کاملا تصادفی ظاهر میشوند و ممکن است در راه رفتن به یک مرحله دو بار آنها را ببینید و سپس، تا یک ساعت اصلا هیچکدام از آنها سر راه شما سبز نشوند. برای همان دو مرحلهی مربوط به ارتقای پراسپریتی، بازی شما را وادار به Grind میکند و کار به همینجا هم ختم نمیشود. این نسخه از فارکرای، باس فایت هم دارد. بله، درست خواندید. بازی باس فایت دارد. از طرف دیگر، طی یک الگوبرداری از بازیهای نقشآفرینی، اسلحههای بازی هم مدلهای مختلفی دارند.برای مقابله با باسها، باید سلاحهای فوقالعاده خوبی داشته باشید وگرنه مبارزه با آنها برایتان تبدیل به یک جهنم خواهد شد. مبارزههای طاقتفرسایی که حتی اگر نمیرید هم باز شاید حتی ۲۰-۳۰ دقیقه طول بکشند! راه بهدست آوردن اسلحهی خوب چیست؟ بهدست آوردن منابع و ساخت آنها. البته، قبل از آن باید بخش مربوطه را در پایگاه خود ارتقا دهید که مطابق انتظار، نیاز به اتانول دارد. این شرایط برای وسایل نقلیهی خوب و ارتقاهای بهدرد بخوری مثل افزایش نوار سلامتی شما هم صدق میکند. به بیان سادهتر، بازی مدام شما را وادار به Grind میکند که حسابی حوصلهتان را سر میبرد و اشتیاق شما را برای پیشبرد بازی نابود میکند. آن باس فایتها هم انگار ادای دین نصفه و نیمهی سازندگان به میازاکی و آثارش هستند؛ بهشدت بیمنطق، سخت، اعصابخردکن و طاقتفرسا به حدی که حتی روی درجهی سختی آسان هم باز دمار از روزگار گیمر درمیآورند. یکی دیگر از تغییرات جزئی بازی در راستای تزریق المانهای نقشآفرینی به آن، اضافه شدن نوار سلامتی دشمنان روی سرشان و نشان دادن میزان آسیب وارد شده به آنها بهصورت عددی است. البته، با وجود این المان و دیگر عناصر نقشآفرینی دیگر که از قدیم در بازی بودند مثل لوتکردن دشمنان، باز هم نمیتوان فارکرای را یک نقشآفرینی دانست و اگر میخواهد مثل اساسینز کرید چنین مسیر را در پیش بگیرد، هنوز باید راه زیادی را طی کند.
مراحل فرعی بازی هم بیشتر شبیه به موارد موجود در فارکرای ۵ است. از پیدا کردن گنجینهها که هنوز هم جذاباند تا کمک به بازماندگان مختلف هوپ کانتی که گاها به ورطهی تکرار کشیده میشوند، پکیجی نسبتا متوسط را ایجاد کردهاند که خوبیهایش صرفا بدیهایش را خنثی میکند. البته یک مود مهیج به نام Expeditions در بازی وجود دارد که به شما اجازه میدهد تا بهتنهایی یا بهصورت کوآپ برای به دست آوردن منابع، به برخی لوکیشنهای واقعی مثل ایالت لوئیزیانا سرک بکشید. نقشههای این مود طراحی خوبی دارند و به همین خاطر، مراحلی مهیج انتظار شما را میکشد. حالا که صحبت از کوآپ شد، بد نیست اشاره کنیم که بازی بهصورت کوآپ هم قابل بازی است و این خیلی بهتر از حضور یک هوش مصنوعی در کنار شماست.در شمارهی ۱۲۸ ماهنامهی بازینما و در نقد فارکرای ۵، به مشکلات بسیار هوش مصنوعی بازی اشاره کرده بودم. اینجا، هوش مصنوعی دشمنان خیلی بهتر شده و کمتر با آن اتفاقات عجیب بازی قبلی مواجه میشوید.البته باز هم هوش مصنوعی یاران خودی جالب نیست و نمیتوانند همراه چندان جالبی برای شما باشند. آنها درست مبارزه نمیکنند، به فرامین شما گوش نمیدهند، زود زخمی میشوند و وقتی هم که شما زخمی میشوید و انتظار کمک از جانب آنها دارید، بهموقع به کمک شما نمیآیند.

جلوهای متفاوت از آخرالزمان
بازی کماکان در هوپ کانتی جریان دارد، ولی ۱۷ سال پس از یک فاجعهی اتمی و بهدنبال آن، این منطقه با هوپ کانتی فارکرای ۵ فرق کرده است. اول از هرچیز باید گفت که فاجعهی اتمی در ND، باعث نشده تا شاهد یک دنیای مرده، سیاه و غمانگیز باشیم. بهجای آن، هوپ کانتی از گذشته هم سرسبزتر شده و تقریبا تغییر آن مثل تغییری است که دنیای هورایزن پس از وقوع آن اتفاقات آخرالزمانیاش به خود دیده بود. هوپ کانتی در این عنوان بهشدت زیباست. اضافه شدن رنگهایی مثل صورتی به محیطها باعث هرچه جذابتر شدن آنها شده است. وجود یک شفق قطبی در آسمان، چشمها را حسابی جادو میکند و رشد بیش از حد و افسارگسیختهی گل و گیاهها، حس جالبی به شما منتقل میکند. سازندگان بهشکلی تعمدی، زمان را به ۱۷ سال پس از وقایع فارکرای ۵ بردهاند و علت این قضیه هم این بوده که طبق گفتهی خودشان، در یک فاصلهی ۴-۵ ساله نسبت به آن فاجعهی اتمی، ایجاد چنین دنیای سرسبز و پویایی غیرممکن بوده است؛ ولی پس از ۱۷ سال، آنها میتوانستند تا تمام ایدههای خود را در دنیای بازی پیادهسازی کنند. خوب است که سازندگان این خلاقیت را به خرج دادهاند و به جای خلق یک دنیای تیره و تار پس از فاجعهی اتمی که دیگر زیادی کلیشهای شده، یک جهان باطراوت را ساختهاند که گشت و گذار در آن حس خوبی به مخاطب میدهد. به واسطهی پساآخرالزمانی بودن بازی و وجود یک گروه افراطی جدید در آن، مشخصاتی در دنیای بازی وجود دارد که نمایانگر این دو ویژگی است. از گرافیتیهای کشیده شده روی در و دیوار پاسگاههای دشمنان و ظاهر عجیب و غریب (به مانند رئیسانشان) گرفته تا حیوانات مرموزی که هنوز تاثیر رادیواکتیو در آنها پیداست و مکانهایی از نسخهی قبلی که اکنون ویرانهای بیش از آنها باقی نمانده، همگی نشان از دقت سازندگان در طراحی دنیای بازی دارد. یک بخش فوتومود با امکاناتی جالب توجه نیز در بازی گنجانده شده تا به سلیقهی خود، بتوانید تصاویری دوستداشتنی از هوپ کانتی تهیه کنید. باقی موارد بصری بازی مثل نورپردازی و کیفیت بافتها تقریبا مشابه با نسخهی قبلیست و تغییر خاصی پیدا نکرده. از لحاظ موسیقی نیز با وجود آن که یکی از آهنگسازان بازی تایلر بیتس معروف و دوستداشتنی است (و دیگری جان سویهارت)، ولی موسیقیهای بازی خیلی هم شگفتانگیز و جالب از آب درنیامدهاند و فراموششدنی هستند. به شکلی که شاید بتوان گفت جزو ضعیفترین آثار بیتس بهشمار میآیند. Far Cry: New Dawn یک اسپینآف چهل دلاریست که طرفداران سری نباید آن را از دست بدهند. اگرچه مشکلات خودش را هم دارد و به شکل بیشرمانهای پرداختهای درونبرنامهای را به شما برای خرید Perkها و تجهیزات پیشنهاد میدهد، ولی باز هم یک بازی سرگرمکننده است. این نسخه از هوپ کانتی جزو زیباترین مناطقیست که در سری فارکرای شاهدش بودهایم و اگر بتوانید با آن اوقاتی که بازی شما را به Grind وادار میکند کنار بیایید، یک شوتر خوشساخت انتظارتان را میکشد.