یکی از فرنچایزهای پرسروصدای چند سال اخیر دنیای بازیهای ویدئویی، دایینگ لایت بوده است. حاشیههای این بازی خیلی ارتباطی با کیفیت آن ندارد، بلکه بیشتر حواشی این بازی، مربوط به اظهارنظرهای عجیب و غریب سازندگان آن و البته بلاهایی است که هنگام توسعه آن، به سر استودیوی سازنده نازل میشود. با تمامی حواشی و فراز و نشیبها، دایینگ لایت ۲ اینجاست و پسوند Stay Human هم بیدلیل برای آن انتخاب نشده است. با نقد و بررسی بازی Dying Light 2 Stay Human، با ما همراه باشید.
مردگان متحرک
مدتی از وقایع نسخه اول دایینگ لایت گذشته است. در حالی که اخبار حاکی از عدم وجود حتی یک بازمانده از شهر Harran است، بالاخره GRE توانست واکسنی را ضد ویروس شیوعیافته در Harran بسازد. به کمک این واکسن، خطر تبدیل شدن مردم به زامبیها از بین رفته و همهچیز آرام آرام در حال عادیشدن است. با این حال، اگرچه GRE قول داده بود که دیگر روی ویروس Harran کار نکند، اما در خفا روی این ویروس آزمایشهایی را انجام میدهد و همین مسئله، منجر به نشت یک گونه جهشیافته و جدید از ویروس Harran میگردد.
به دنبال نشت این ویروس، جهان دوباره درگیر زامبیها میشود و به قدری عمق فاجعه زیاد است که مردم از این اتفاق تحت عنوان «سقوط» یاد میکنند. دیگر خبری از تاثیرگذاری واکسن و Antizin روی این گونه جهشیافته نیست و فقط نور فرابنفش است که میتواند تاثیرگذاری آن را تا حدی کاهش دهد.
پس از گذشت ۱۵ سال از شیوع این ویروس جدید، در سال ۲۰۳۶، شما نقش ایدن کالدول را برعهده میگیرید. Aiden، یک «رهنورد» است. رهنوردها، در دنیای وحشتناک دایینگ لایت ۲، نقش افرادی را دارند که بین مناطق مختلف جابهجا میشوند و ماموریتهای خاص را به انجام میرسانند. لازم به ذکر است که در سال ۲۰۳۶، اکثر جمعیت جهان از بین رفته یا به زامبی تبدیل شده است و تنها عدهی محدودی از انسانها هنوز زندهاند. از سوی دیگر، اکثر شهرها نیز به صورت کامل سقوط کردهاند و تنها چند منطقه هنوز سرپا است. یکی از این مناطق، شهر ویلدور (Villedor) است. قهرمان قصه ما برای پیگیری یک ماجرای شخصی، به ویلدور سفر میکند و این تازه شروع اتفاقات مختلفی است که در داستان دایینگ لایت ۲ به تصویر کشیده میشود.
ایدن، طی فعل و انفعالاتی به ویروس جدید آلوده میشود و همین مسئله، نوعی حس تعلیق را در بازی همراه شما میکند. شما در بازی باید سری به چراغهای فرابنفش بزنید تا اثر این آلودگی به ویروس در ایدن کمتر شود. سازندگان دایینگ لایت ۲ از یک اتفاق داستانی، یک المان جدید در گیمپلی خلق کردهاند که یکی از نکات جالب این بازی است. فشار رسیدن به لامپ فرابنفش، بعد جدیدی به گیمپلی بازی در لحظات حساس و نفسگیر اضافه کرده است و حتی شما را در دوراهی جستجوی بیشتر در محیط برای لوت کردن یا زودتر رسیدن به سرپناه قرار میدهد که به افزایش جذابیت بازی کمک زیادی کرده است.
با این حال، ماجرا فقط به آلوده شدن ایدن به یک ویروس جدید منتهی نمیشود و با داستانی پر از بالا و پایین و اتفاقات مختلف طرف هستیم. از جنگهای بین حزبی گرفته تا گذشته عجیب و غریب و پر فراز و نشیب شخصیتهای دیگر، همگی در روایت دایینگ لایت ۲ جا گرفتهاند. در این بین، خط اصلی داستانی شاید آنقدرها هم که به نظر میرسد، جذاب نباشد. اتفاقاتی که در طول بازی میبینید، فارغ از قابلپیشبینی بودن یا نبودن عموما توانایی تحت تاثیر قرار دادن شما را ندارند و در اکثر لحظات شما بیتفاوت نسبت به جریان داستان بازی خواهید بود. شخصیتپردازی ضعیف ایدن هم مزید بر علت شده است تا زیاد نتوان با داستان دایینگ لایت ۲ ارتباط برقرار کرد. ایدن همان شخصیت اصلی کلیشهای آثار اکشن است و مثلا با منتقل کردن او از دایینگ لایت ۲ به یکی از نسخههای مجموعه فارکرای، باز هم محال است که کسی متوجه این انتقال شود و ایدن را متعلق به دایینگ لایت بداند. این در حالیست که شخصیتهای فرعی خوبی را در دایینگ لایت ۲ ملاقات میکنیم و همواره این حس وجود دارد که چرا بر خلاف شخصیتهای فرعی، خبری از یک شخصیت اصلی دوستداشتنی در بازی نیست.
از لحاظ صداگذاری هم به جز حضور روزاریو داوسون (Rosario Dawson)، نکته مثبت دیگری مشاهده نمیشود و چندان کیفیت بالایی ندارد. این مسئله در حالی است که جنبههایی چون صداگذاری شخصیتها، امروزه در اکثر بازیهای بازار در حد استانداردی قرار دارد و برای عنوانی به این بزرگی، صداگذاری بیروح شخصیتها مسئله تعجببرانگیزی به شمار میرود.

یک اساسین زامبیکش!
اولین نسخه از دایینگ لایت ادامهدهندهی مسیری بود که سازندهی آن با دد آیلند (Dead Island) آن را آغاز کرده بود. تکلند در دایینگ لایت المانهای پارکور را با سیستم مبارزات مبتنی بر سلاحهای سرد ترکیب کرد و نتیجه، یک معجون خوشطعم و عطر برای دوستداران بازیهای زامبیمحور بود. خبر خوب این است که دایینگ لایت ۲ هر چه که نسخه اول در گیمپلی خود جای داده بود را گرفته و با تقویت آنها، تبدیل به یک بازی حتی اعتیادآورتر شده است.
اساس گیمپلی بازی کماکان روی همان از بین بردن زامبیها (و انسانهایی که دشمن شما هستند) به وسیله سلاحهای سرد بنا شده است و پارکور هم نقشی اساسیتر را در جریان بازی ایفا میکند. چرا نقشی اساسیتر؟ چرا که دایینگ لایت ۲ حتی بیشتر از نسخه اول روی بحث حرکت عمودی مانور میدهد. ساختار لوکیشنها در بازی نیز به گونهای است که جابجایی در محیط به راحتترین شکل ممکن با استفاده از تواناییهای پارکور شخصیت اصلی قابل انجام است. این سیستم پارکور آنقدر خوشساخت و جذاب از آب درآمده که گاهی حس میکنید با یک نسخه جدید از Mirror’s Edge طرف هستید. حرکات نرم ایدن برای جابهجایی بین پشتبامها بسیار لذتبخش است و گاهی اوقات حتی بدون این که هدف خاصی داشته باشید، تنها به سراغ حرکت در دنیای Dying Light 2 خواهید رفت.
گلاویز شدن با زامبیها در دایینگ لایت ۲ بسیار مفرح است. با معطوف کردن تمرکز روی استفاده از سلاحهای سرد، اعضای تکلند با نسخهی قبلی نشان داده بودند که میتوانند کاری کنند که مبارزه با زامبیها هم جذاب باشد، هم آنقدری چالشبرانگیز که نتوانید با اطمینان وارد هر درگیری شوید. این ترکیب کماکان در دایینگ لایت ۲ هم به خوبی جواب پس داده است. استفاده از سلاحهای سرد متنوعی که در محیط پیدا میشوند، در ترکیب با چابکی ایدن و توانایی بالای او در زمینه جابجایی در محیط منجر به تبدیل دایینگ لایت ۲ به یکی از جذابترین بازیهای زامبیمحور شده است.
با این حال، در تمامی لحظات هم از تجربه دایینگ لایت ۲ لذت نخواهید برد. مشکل اولی که به چشم میآید، بحث مراحل است. با یک بازی بسیار گسترده طرف هستیم و همین عبارت، کافیست تا شما به یاد بازیهای یک شرکت خاص بیفتید. بله، در مورد یوبیسافت و سندرم اساسینز کریدی شدن بازیها صحبت میکنیم. به پایان رساندن دایینگ لایت ۲ اگرچه به اندازه ادعای ابتدایی سازندگان طول نمیکشد، اما، هنوز هم شما را در یک پروسه بسیار طولانی قرار میدهد و هر چه که این پروسه به اتمام رساندن بازی طولانیتر باشد، احتمال تکراری شدن مراحل آن هم بیشتر خواهد شد. تازه در مورد جمعآوری آیتمهای مختلف و اصطلاحا لوت کردن که عموما خارج از مسیر اصلی داستانی هستند هم که بهتر است صحبت نکنیم چرا که پیگیری آنها هم خود وقت زیادی میطلبد.

مسئله طولانی و طولانیتر شدن بازیها، از چند جنبه قابل بررسیست. حالا که قیمت بازیها هم افزایش یافته (البته دایینگ لایت ۲ کماکان یک بازی ۶۰ دلاری است) شاید ارائه محتوای بیشتر از سوی آنها در نگاه اول چندان هم بد به نظر نیاید، ولی مسئله اساسی بحث تنوع این محتواست که در اکثر مواقع، چندان حرفی برای گفتن ندارد. Dying Light 2 در این زمینه هنوز هم به اندازه بازیهای یوبیسافت یا عنوان تقریبا همسبک خود، Days Gone آزاردهنده عمل نمیکند، اما، کماکان میتوانست کوتاهتر باشد.
دنیایی از باگ
مسئله دیگری که شاید بتوان از آن به عنوان بزرگترین نقطه ضعف بازی یاد کرد، باگها و مشکلات فنی دایینگ لایت ۲ است. در طول تجربه بازی، به انواع و اقسام این مشکلات برخوردم و از این حیث واقعا در چند وقت اخیر هیچ عنوانی به اندازه دایینگ لایت ۲ برایم آزاردهنده عمل نکرده بود. از سقوط آزاد ناگهانی و بیپایان در دنیای بازی گرفته تا درست کار نکردن سیستم مراحل، تنها بخش کوچکی از دریای بیساحل مشکلات فنی دایینگ لایت ۲ بودند.
گزارشها حاکی از آن است که فایل ذخیره برخی از بازیکنان به کلی از کار افتاده، اگرچه به شخصه به این موضوع برخورد نکردم، ولی کرش کردنهای بازی هم از لحاظ اعصابخردکن بودن دستکمی از خراب شدن فایل ذخیره نداشت. بازی مدام با افت فریم مواجه بود و این در حالی است که دایینگ لایت ۲ هنگام تجربهی من، تنها سه حالت گرافیکی محافظهکارانه داشت.
اکنون که شما این بررسی را میخوانید، هم وضعیت بازی از لحاظ مشکلات فنی بهتر شده است و هم چهار حالت گرافیکی مختلف (حداقل روی اکسباکس سری اکس) در دسترس قرار دارد. در زمان عرضه، بازی سه حالت گرافیکی داشت که یکی رزولوشن را تا سقف 4K بالا میبرد و نرخ فریم را روی ۳۰ قفل میکرد. دیگری، رزولوشن را تا عدد تعجبآور 1080p پایین میآورد و نرخ فریم را به ۶۰ میرساند و سومی، با فعال کردن ریتریسینگ، رزولوشن ناامیدکننده 1080p را در اختیار شما قرار میداد.

جالب اینجاست که هر سه حالت، مشکلات خاص خود را داشتند و باگها هم که طبیعتا بین تمام آنها مشترک بود. بحث نرخ فریم هم در هر سه حالت گرافیکی پتانسیل اذیت کردن مخاطب را داشت، خصوصا در حالت مربوط به نرخ فریم ۶۰. در حالی که در نسلی به سر میبریم که استفاده از رزولوشن داینامیک تبدیل به یک استاندارد شده، تکلند با انتخاب رزولوشن ثابت ضربه بزرگی به بازی زده است.
البته، بیانصافی است که به گرافیک خوب بازی خصوصا نورپردازی زیبای آن اشاره نکنیم. با رفتن به سراغ رزولوشن بالاتر، خرد کردن استخوانهای زامبیها احتمالا زیباترین تجربه شما از گلاویز شدن با این موجودات ترسناک اما دوستداشتنی در دنیای بازیهای ویدئویی خواهد بود. محیطهای پرجزئیات کمک زیادی به فضاسازی هر چه بهتر بازی کردهاند و به صورت کلی، با یک بازی بسیار خوب از لحاظ گرافیکی طرف هستیم که متاسفانه، گریبانگیر مشکلات فنی خاص خود شده است.
تکامل در گذر زمان
دایینگ لایت ۲، عنوانی است که استخوانبندی لازم برای تبدیل شدن به بهترین بازی زامبیمحور نسل نهم را دارد. هم گیمپلی جذاب و خوبی دارد، هم شخصیتهای جالبی دارد که میتوانید از همراهی آنها در طول قصه لذت ببرید. در هنگام عرضه بازی با مشکلات فراموشنشدنی بسیاری همراه بود. انواع و اقسام مشکلات فنی، باعث شدند تا بازی، به جایگاهی که شایستگیاش را دارد نرسد. البته، بازی مشکلات دیگری را هم دارد که هیچ آپدیتی نمیتواند آنها را رفع کند. از شخصیت اصلی فراموششدنی گرفته تا به تکرار افتادن در برخی قسمتها. با این حال، Dying Light 2 Stay Human یکی از بازیهای خوب سال ۲۰۲۲ است که در گذر زمان، بهتر هم خواهد شد.