مرگ و غریبه | بررسی بازی Dishonored: Death of the Outsider

سازنده‌های بازی، باز هم به ترکیب تیم برنده دست زده‌اند و باز هم برده‌اند!

وقتی یک قصه را تمام کرده باشید چه می‌کنید؟ منظورم خواندن یک داستان نیست؛ نوشتن آن است. قطعا سراغ نوشتن یک داستان جدید می‌روید. ولی اگر این داستان برای یک بازی یا فیلم باشد چه؟ اگر مردم خواستار ادامه‌ی آن بازی خاص باشند چه؟  البته و قطعا خیلی از شما نمی‌دانید چه باید بکنید چراکه نویسنده‌ی داستان بازی یا فیلم نیستید! ولی یک فرمول وجود دارد که داستان‌نویس‌های بازی‌ها مدتی است در حال استفاده کردن از آن هستند؛ پیش‌درآمد! یعنی وقتی یک قصه را تمام کرده‌اید و قهرمان داستان را رستگار کرده یا کشته‌اید بهتر است یک پیش‌درآمد بر داستان شخصیت به رحمت خدا رفته یا بازنشسته شده‌ای بنویسید که هیچ‌جوره نمی‌شود بر اساس یک قصه‌ی جدید دوباره زنده‌اش کرد یا از بازنشستگی درش آورد! این فرمول، ساده‌ترین فرمول ممکن برای نوشتن داستان‌های این چنینی است. چیزی که خوشبختانه در بازی Dishonored: Death of ohe Outsider رعایت نشده است. همین تکه‌ی بزرگ از هویت بازی روی بیشتر ویژگی‌های آن اثر گذاشته است؛ از داستان و طراحی مرحله بگیرید تا گیم‌پلی و روند بازی.داستان در Death of the Outsider بعد از وقایع شماره‌ی دوم اتفاق می‌افتد؛ اگر یادتان باشد بازی قبلی کلی پایان داشت که براساس شکل بازی کردن، یکی از پایان‌ها را می‌دیدید. پایانی که برای ارتباط دادن با داستان بازی جدید انتخاب شده، بهترین پایان بازی دوم است؛ امیلی و کوروو توانسته‌اند دلایلا را از بین ببرند و تاج و تخت را از چنگ او خارج کرده و مملکت را به آرامش بازگرداند. «بیلی لورک» Billy Lurk صاحب کشتی Dreadful Wale که در بازی دوم کمک زیادی به شخصیت‌های داستان کرد، شخصیت اصلی بازی است. بیلی قبلا یکی از شاگردان «داود» Daud آدمکش بوده که در بازی اول نقش پررنگی در حوادث داستان داشت. بیلی می‌خواهد استاد خود را بیابد چرا که فکر می‌کند او در دردسر بزرگی گرفتار شده است. تحقیقات، او را به یک باشگاه مشت‌زنی هدایت می‌کند که در آن گروهی به نام Eyeless  که به پرستش The Void می‌پردازند با کمک دستگاهی قدرت‌های فراطبیعی داود را به نفع مسابقات مشت‌زنی خودشان مصادره کرده‌اند. بیلی، داود را نجات می‌دهد و او را با خودش به کشتی می‌برد. در کشتی، داود به بیلی می‌گوید که برای خلاص شدن از این وضعیت و این دنیای پر از آشوب، باید «غریبه» Outsider  را بکشند. شخصیتی که همه‌ی دردسرها و قصه‌های مجموعه‌ی Dishonored از وجود او نشات می‌گیرد. این خلاصه‌ای از بخش ابتدایی داستان بازی است که در ابتدا قرار بود یک DLC باشد ولی حالا یک بازی مستقل و کامل است. قصه، فراز و فرودهای زیادی ندارد ولی بهانه‌ی معقولی برای تجربه کردن این بازی است و همان‌طور که اشاره شد، شکل داستان روی گیم‌پلی و هویت مکانیک‌های بازی اثر بزرگی گذاشته است.بیلی لورک برخلاف امیلی و کوروو قدرت‌های به‌شدت محدودی دارد و این بزرگ‌ترین چالش بازی است که در ترکیب با طراحی مرحله‌ای پر از آدم‌های معمولی و البته شرور، رًستان را خواهد کشید! این قدرت‌های به‌شدت محدود برخلاف قدرت‌های امیلی و کوروو قابل ارتقا دادن هم نیستند. بیلی سه قدرت فراطبیعی کاربردی دارد؛ قدرت Displace که با کمک آن می‌توانید مسافت‌های زیاد را سریع طی کنید یا به ارتفاعات نقشه‌ی بازی برسید؛ قدرتی که بسیار شبیه‌به قدرت Blink  کوروو یا Far Reach امیلی عمل می‌کند. قدرت بعدی Semblance نام دارد و با کمک آن می‌توانید چهره‌یNPC های نقشه را از آن‌ها قرض بگیرید و برای مدتی کوتاه با چهره‌ی موجه آن‌ها در نقشه گشت و گذار کنید و از مقابل نگهبان‌ها به راحتی گذر کرده و به جاهایی از نقشه برسید که با چهره‌ی بیلی رسیدن به آنجا بسیار سخت است. نیروی سوم هم Foresight  نام دارد و با کمک آن می‌توانید زمان را متوقف کرده و در محیط بازی به‌شکل یک شبح پرواز کرده و با مشخص کردن آبجکت‌های مهم و نگهبان‌ها بعد از غیرفعال شدن این قدرت، آن‌ها را از پشت دیوارها هم ببینید. قدرت‌های بیلی برخلاف قدرت‌های امیلی و کوروو از همان ابتدا باز هستند ولی همان‌طور که اشاره شد قابلیت ارتقا ندارند و این کار را بسیار سخت می‌کند. از طرفی The Heart  را هم ندارید؛ وسیله‌ای که با کمک آن می‌توانستید جای بون‌چارم‌ها و رون‌ها را در نقشه مشخص کنید. بون‌چارم‌ها و رون‌ها، پِرک‌های خیلی خوبی به‌شما می‌دهند ولی برای استفاده از آن‌ها باید در ابتدا پیدای‌شان کنید. این آبجکت‌ها هم معمولا در جاهای بعیدی مخفی هستند که حتی با وجود این‌که می‌دانید کجا هستند دست یافتن به آن‌ها بسیار سخت است. حالا در بازی جدید، چون قلبی وجود ندارد، برای پیدا کردن‌شان باید همه‌جای نقشه را زیر و رو کنید؛ نشانه‌ی نزدیک شدن به آن‌ها هم یک افکت صوتی و لرزش دسته‌ی بازی است که البته مشکل را حل نمی‌کند و از درجه‌ی سختی پیدا کردن این اشیا گران‌بها نمی‌کاهد.سازندگان بازی Dishonored: Death of the Outsider دست به ریسک بزرگی زده‌اند و با تغییر عناصر داستانی و طراحی مراحل و کم کردن قدرت‌های شما بازی را چالش برانگیزتر و البته کمی زمخت‌تر کرده‌اند. بازی طراحی مرحله‌ای شبیه به بازی‌های کلاسیکی دارد که در آن‌ها برای رد کردن مراحل باید دست به دامن عجیب و غریب‌ترین روش‌هایی می‌شدید که با وجود طراحی شدن، به شکل آشکار به‌عنوان یک مکانیک به مخاطب معرفی نمی‌شدند. یک بازی سخت کلاسیک و متفاوت از بازی‌های قبلی مجموعه که با کمک روش کلاسیک طراحی مرحله سر و شکل گرفته است و اگر طرز فکر و روش بازی کردن‌تان را با آن هماهنگ کنید بعید است از آن لذت نبرید؛ چیزی که دیدگاه ما باعث تحسین است.

نقد و بررسی کامل Dishonored: Death of the Outsider را می‌توانید در شماره‌ی ۱۲۴ بازی‌نما مطالعه نمایید

Dishonored: Death of the Outsider

گیم‌پلی، نقشه‌های چندسطحی، انتخاب‌ها، راه‌های مخفی، درجه‌ی سختی بالا و طراحی مرحله‌ی کلاسیک، تغییرات زیاد
تغییرات زیاد و کم شدن قدرت‌ها، برخی کاربران نسل جدید را زده خواهد کرد!
پلتفرم: PC, PS4, XOne
سازنده: Arkane Studios
ناشر: Bethesda Softworks
تاریخ عرضه: ۲۴ شهریور ۱۳۹۶
نسخه‌ی بررسی شده: PlayStation 4
سبک: اکشن ماجرایی، مخفی‌کاری

حتما بخوانید