بعضی ژانرها نیست و بعضا با بازیهای خیلی خوبی طرف هستیم. اگرچه بعضی از آنها در حین عرضه مورد توجه منتقدان قرار میگیرند، اما در آخر این هواداران و فروش بازی است که امکان ادامه دادن را برای یک سری تضمین میکند. سری Darksiders، ساختهی تحسینشدهی THQ هم از همین بازیهاست. بازی داستان یکی از چهار سوار آخر و زمان یعنی War را روایت میکرد که به ناحق در بند زنجیر افتاده و باید آبرو و شرافت خود را در مسیرش احیا کند. با وجود تمام ویژگیهای با ارزش، دارک سایدرز در نهایت یک عنوان متوسط رو به بالا بود که عدهای آن را بازی کردند. بازی فروش چندانی نداشت و البته که کمپینهای تبلیغاتی سطحی THQ هم در این مورد بیتقصیر نبودند. اوضاع با همین روال پیش میرفت تا این که بالاخره نسخه دوم بازی با تغییرات بنیادینی عرضه شد. قهرمانبازی حالا Death سوار دیگر آخرالزمان بود که قصد داشت تا شرافت ازدسترفته برادرش را به او بازگرداند. داستان بازی همزمان با نسخه اولیه رخداده و همین موضوع جذابیت روایی زیادی به آن میبخشید. از بعد گیمپلی هم بازی تغییرات بسیاری به خود دیده و در بعضی موارد کاملا با یک سبک هیبریدی طرف بودیم. استایل مبارزه هکانداسلش بهاضافه دنیایی بزرگ با شیوه روایت زلدا، دارک سایدرز 2 را به یکی از بهترین عناوین آن سال تبدیل کرد اما متاسفانه هیچکدام از این موارد در فروش بازی تاثیری نداشتند. بازی تنها صد هزار نسخه فروخته و این رقم برای عنوانی به این بزرگی اصلا مناسب نبود. در حدی که احساس میشد بازی حتی هزینههای ساختش را هم درنیاورده است. این موارد را به فروش ناموفق سایر عناوین ناشرش اضافه کنید تا بهصورت رسمی به اعلام ورشکستگی THQ برسیم.

تمامی عناوین این ناشر خوشنام به مزایده گذاشته شدند و برای مدتی طولانی هیچ استودیو و ناشری حاضر به خرید دارک سایدرز نبود. این موضوع بهنوعی قلب هواداران بازی را شکست تا این که بالاخره Nordic Games حقوق کامل بازی را خریداری کرد. مرگ موقت دارک سایدرز درست در همین لحظه آغاز شد چون علیرغم قیمت بالایی که نوردیک برای این سری پرداخته بود، هیچ خبری از احیای آن به گوش نمیرسید. حتی شایعه شده بود که نوردیک دارک سایدرز را فقط برای استودیوی سازندهاش یعنی Vigil Games خریداری کرده است اما این شایعه هم با خبر فروپاشی ویجیل گیمز از صفحه روزگار محو شد. اوضاع همینطور پیش میرفت تا این که نسخهی بازسازی شدهی دو بازی اول با پسوندهای Warmastered و Deathinitive بهصورت رسمی معرفی و عرضه شد. نکته قابلتوجه این بود که هر دو نسخهی ریمستر شده با مشکلات بسیاری زیادی مواجه بودند و حتی نسخه اول را نمیشد بیشتر از یک ساعت متوالی بازی کرد (بازی حتی نمیتوانست فایلهای اضافه CPU را تخلیه کند.) نسخهی دوم هم پس از آپدیتهای بسیار زیاد قابل بازی شد و این موضوع باعث شد تا این نسخه بازی هم فروش چندانی نداشته باشد. حالا بماند که دارندگان نسخه اصلی روی استیم بازی را رایگان دریافت کردند. دارک سایدرز 3 برای شش ماه دیگر هم در سکوت خبری به سر میبرد تا این که یکی از شیرینترین خبرهای ممکن در فضای مجازی پخش شد. نوردیک گیمز با تغییر نام به THQ Nordic حدود 13 عنوان جدید از پایپلاین عرضهاش را رونمایی کرد که دست بر قضا دارک سایدرز 3 هم در این لیست بود. استودیو گانفایر که حالا از اعضای ارشد استودیو ویجیل تشکیل میشود قرار است داستان سومین سوار آخرالزمان یعنی Fury را روایت کند و امیدواریم تا اینبار بازی بتواند طعم خوش موفقیت را بچشد؛ هر جوری که حسابش را بکنیم موفقیت حقاش است.
از دل سیاهی
دارک سایدرز 3 به هنگام معرفی تنها یک تریلر سینماتیک داشت و تقریبا نمیشد هیچ حدسی راجع به آن زد. البته که همه میدانستیم Fury یک شلاق به دست دارد اما این که این شلاق عملا چطور کار خواهد کرد برای مدتی طولانی به یک راز تبدیل شد. با عرضه اولین تریلر گیمپلی از بازی که در کمال تعجب 13 دقیقه هم بود تمامی سقف آرزوهایمان خراب شد و حال ما بودیم و یک تریلر با کمترین کیفیت ممکن از هر بعدی که حسابش میکنید. این که چرا این تریلر به نمایش درآمد را نمیدانیم اما فقط کافی است بدانید که بازی در این فاز که به گفته خودشان بتاست هیچچیزی نداشت. گرافیک بازی حتی چند پله از نسخه اول هم پایینتر بود و Fury از ابتدا تا انتهای بازی یک کمبو را بر روی یک جانور تکراری از نسخه اول اجرا میکرد. جزییات محیط در سطح فوقالعاده پایینی قرار داشتند و هیچ خبری از قدرتهای ویژه Fury نبود. اگر این تریلر عجیب و غریب را که الآن نمیتوانید پیدایش کنید کنار بگذاریم؛ نمایشهای دارک سایدرز 3 تاکنون فوقالعاده بودهاند.
در این نمایش Fury مسیر خودش را ز ابتدای یک ایستگاه مترو آغاز میکند و در ادامه وارد یک ایستگاه مترو میشود. نکاتی که از این بخش از بازی دریافت میکنیم اتفاق افتادن بیشتر وقایع بازی روی زمین با تغییرات جغرافیایی بسیار است. به گفته سازندگان این نسخه از بازی علاوه بر حضور در سایر نقاط کیهانی با تمرکز بیشتری روی زمین رخ میدهد و با این که داستان تقریبا به موازات نسخه اول جلو میرود با زمینی متفاوتتر همراه خواهیم بود. این زمین علاوه در برداشتن المانها نسخههای قبلی دارای نکاتی است که برای اولینبار در سری شاهدشان خواهیم بود و همگی برای عمق بخشیدن به بعد ماجراجویی داستان اضافهشدهاند. برای مثال اگر در نسخههای قبلی حفرهای در دیوار وجود داشت که توانایی گذر از آن را نداشتید حال با Fury میتوانید انتهای آن را ببینید. این تک نکته که به شکل بسیار خاصی روی آن تمرکز شده، قرار است تا کوچکترین معماهای بازی را نیز تغییر دهد. این یعنی میتوانیم سناریویی را فرض کنیم که در آن Fury یک بام باگ را برداشته به یک تار پرت میکند تا از آن عبور کند؛ اما بهصورت همزمان نیاز به یک باگ دیگر خواهد داشت تا از حفره کوچک دیوار بهطرف دیگر عبور کند.
راستی صحبت از بام باگها شد. به نظر میرسد سازندگان تغییرات بسیاری در معماهای انفجاری سری ایجاد کردهاند. اگر به خاطر داشته باشید، War و Death هر دو میتوانستند برخی بمبهای بیولوژیکی محیط را برداشته و با آن مسیرهای بسته خود را باز کنند. در دارک سایدرز 2 که قضیه کاملا فرق داشت و یکی از عظیمترین باسهای بازی نیز با استفاده از این بمبها قابل شکست دادن بود. حال در نسخه سوم از بازی این بمبها با حشرات جابهجاشدهاند و این بار حشرات بهخودیخود قابلیت انفجاری نخواهند داشت. هربار که بخواهید حشرهای را در بازی منفجر کنید باید آن را نزدیک به یک سری صمغهای محیطی کنید تا حشره از آن تغذیه کند. پس از خورده شدن این صمغ، حشره بزرگ و نورانی میشود و حالا میتوانید آن را پرتاب کنید تا منفجر شود. استفاده این انفجآرها تاکنون فقط برای سوزاندن تارهای عنکبوت بر سر راه Fury بودهاند و همین معمای ساده هم به چندین شیوه ممکن در نمایشها نشان دادهشدهاند. برای مثال در بازی 2 نوع تار وجود خواهد داشت که یکی از آنها پس از سوزاندن از بین میرود و دیگری دوباره رشد خواهد کرد. در این موارد وجود 2 حشره برای انفجار از ضروریات خواهد بود و در مواردی پیچیدهتر حتی 3 حشره هم نمیتواند یک معما را به تنهایی حل کند. حال این توضیحات هرچقدر روی کاغذ جذاب به نظر میرسد در عمل ممکن است برای بازی فاجعهبار باشند.

برای مثال در همین معمای آخری که مثالش را زدیم Fury یک مسیر را 3بار از ابتدا تا انتها رفت تا بتواند 2 حشره را در کنار هم داشته باشد. حال فرض کنید در یکی از این 3 مرحله یک اشتباه کوچک کرده و مجبور شوید قدمهای قبلی را از اول تکرار کنید. طولانی بودن این مسیر با توجه به گذشته سری باعث میشود تا حل کردن معماها به یک درد بزرگ تبدیل شوند. از همین رو این نکته بسیار حائز اهمیت میشود و بهتر است سازندگان کمی مراقب این حشرات باشند چون این اشتباهات در نسخههای قبلی بسیار روی اعصاب بودند و بهشخصه از اکثر معماهای مربوط به بمبها متنفر بودم. از طرفی دیگر Fury توانایی اتصال عناصر طبیعت به خود را خواهد داشت و تاکنون یکی از این عناصر یعنی آتش را در نمایشهای بازی دیدهایم. این که چگونه سازندگان میخواهند 3 نوع مکانیک حل معما آنهم با آتش را کنار هم قرار دهند از دیگر نگرانیهایمان برای بخش معماهای بازی است. این نکته با ادعای سازندگان از حضور محیطهای بزرگ، ترسناکتر هم میشود. به گفته آنها یک مرحله در بازی وجود که به تنهایی میتواند 8 قطعه از معماهای مختلف را در یک اتاق جای دهد. این ادعا هم تا هر اندازه که هیجانانگیز بنظر برسد تا همان میزان هم وحشتناک است. سری دارک سایدرز همیشه به بکترکهای اضافه متهم بودهاند و معماهایشان در خیلی موارد خستهکننده میشد. امیدواریم که طراحان بازی حواسشان به این نکته باشد که قبل از هر چیزی لذتبخش بودن بازی به پیچیده و بزرگ بودن آن ارجحیت دارد.
از زمین خاکی
صحبت از معماهای آتشین شد و تغییرات عنصری Fury را فراموش کردیم. Fury میتواند با عناصر طبیعی ترکیب شود و یکی از آنها آتش است. در این فرم، موهای Fury از حالت بنفش به آتش تبدیل شده و شلاقش هم به آتش آغشته میشود. این جلوههای بصری که به شکل بینظیری با محیط ترکیب میشوند باعث به وجود آمدن سکانسهایی از شلوغی میشوند که قبلا در سری شاهد آنها نبودیم یا اگر هم بودهایم به این خوبی نبودهاند. Fury روی هوا پرواز میکند و در همین حال شلاقش را دو دور روی سرش میچرخاند و در انتها آن را روی زمین میکوبد. شلاق روی هوا ذرههای آتش را به اطراف پخش میکند و نکته جالب اینجاست که این ذرات را میتوانید از موهای Fury تفکیک کنید و این دقیقا چیزی است که هر دو نسخه قبلی با آن مشکل داشتند. در هر دونسخه قبل هر یک از شخصیتهای اصلی به هنگام انجام حرکات خارقالعاده خود در موجی از رنگهای بیربط پوشیده میشدند. برای مثال اگر Death یک جاینت بزرگ را به دوتکه تقسیم میکرد بهسختی میتوانستید آن لحظه هیجانانگیز را ببینید. این نکته در لحظات تبدیل Death به ریپر دوچندان میشد و یکی از بهترین باسهای قسمت دوم به خاطر همین شلوغیها قابلتماشا نبود. حال در نسخه سوم این مشکل حلشده است و دیگر نیازی نیست با دقت به شخصیتها زل بزنیم تا بتوانیم تکهتکه شدنشان را از هم تشخیص دهیم.
در قدم بعدی با این عناصر طبیعی کارهای بسیاری را نیز میتوان انجام داد و تنهای یکی از آنها راه رفتن روی مواد مذاب است. این مورد خاص که به تنهایی یادآور نقشآفرینیهای بزرگی چون دارک سولز است شرایط مبارزهای جالبی را در بازی به وجود میآورد. برای مثال در یکی از نمایشها Fury در حال مبارزه با دشمنی بود که به مواد مذاب حساسیت داشت و او بیشتر از این که به او ضربه بزند منتظر بود تا مواد مذاب او را از پای دربیاورند. نمونه این پرداختهای محیطی حتی دربازیهایی چون اسکایریم هم یافت میشوند و حال دشمنان گزینه آتش دوستانه را خاموش کردهاند و میتوانید از آنها نیز برای مبارزه کمک بگیرید. برخی از کمبوهای Fury در حالت آتشین تکههای آتش به محیط پرتاب میکنند و حرکت خاص کوبشی او نیز انفجاری مهیب به وجود میآورد که میتواند مواد قابلانفجار در محیط را روشن کند. حال این نکته را هم به بازی اضافه کنید که برخی از دشمنان همین نقاط انفجاری را روی بدنهایشان دارند.
از بعد مبارزه هم که بگذریم، Fury در حالت آتشینش المانهای فراوانی در سکوبازی خواهد داشت و چرش سهگانه یکی از آنهاست. Fury مانند War قابلیت پرش دوگانه داشته و در عوض قابلیتهای دویدن روی دیوار Death را از دست خواهد داد. این پرش دوگانه با ترکیب شدن با پرش آتشین؛ حالتی انفجاری به خود میگیرد. در حرکت Fury پس از پرش دوم یکبار دیگر به جلو پرتاب میشود و در سر راه نیز همهچیز را میسوزاند. ترکیب این مورد خاص با مبارزات، معماها و سکو بازی باعث به وجود آمدن همان شرایطی است که گفتیم ترسناک هستند و فقط امیدواریم سازندگان از پس کنار هم قرار دادنشان بر بیایند.

سوار بر اسب سیاه
Fury در ادامه از مترو عبور میکند و به محیطی بزرگ میرسد که در آن باید با یکی از باسهای بزرگ محیطی مبارزه کند. این شاید اولینباری بود که شاهد مبارزه با یکی از باسهای قسمت سوم بودیم. با این که انتظار میرود باسهای اصلی بازی بهتر باشند این باس تعریف چندانی نداشت. باسی که در نمایش شاهد آن بودیم عنکبوتی بزرگ بود که تعداد بسیاری حشره سبزرنگ بر پشتش داشت. این حشرات هر باری که عنکبوت خودش را میتکاند روی زمین میریختند و به سمت Fury میآمدند. با رسیدن به او؛ این حشرات منفجر میشدند و در کمال تعجب بخش بسیار زیادی از خط سلامتیاش را کم میکردند. استراتژی این مبارزه صبر کردن برای حمله عنکبوت بود تا با جاخالی دادن خودش را به دیوار بکوبد. در این لحظه عنکبوت آسیبپذیر شده و میتوانستیم او را از بین ببریم. خیلی آشنا به نظر نمیرسد؟ من که به شخصه این باس را حداقل دوبار در هر دو قسمت قبلی به یاد دارم. البته نمیتوان انتظار داشت که سازندگان همه ایدههایشان را رو کنند اما حداقل یک باس یا دشمن تکراری را در نمایشهای ابتدایی بازی نگذارند. این موضوع حتی در مورد دشمنان ساده بازی نیز صدق میکرد و لرکرهای قسمت دوم در همین مرحله مترو پر بودند. حتی اگر میشد نیمنگاهی هم به گناههای کبیره بیاندازیم بد نمیشد اما سازندگان تکراریترین محیطها و دشمنان را در نمایشهایشان گذاشتهاند. در مورد گناهان کبیره هم فعلا نمیتوان نظر داد و فعلا فقط از بعد داستانی آنها آگاهیم. تا جایی که میدانیم، اتفاقات قسمت سوم بازی پس از به بند کشیده شدن War و تقریبا همزمان با دو نسخه قبل رخ میدهند. Fury توسط انجمن استخدام میشود تا هفت گناه کبیرهای که در جریان جنگ بهشت و جهنم فرار کردند را نابود کند و Fury نیز این درخواست را قبول میکند. این که چطور Fury نیز به برادرانش ملحق میشود را نمیدانیم اما میتوان حدس زد که Fury نیز از خیانت انجمن آگاه شده با آنها رودررو میشود.