با معرفی دو بازی Call of Duty: Vanguard و Battlefield 2042، مشخص شد که دایس (DICE) و الکترونیک آرتس (EA) نگاهی رو به جلو دارند و با عرضه شوتر محبوب خود بدون داشتن کمپین داستانی، به دنبال اجرای ایدههایی جدید در قالب یک بازی آنلاینمحور هستند. البته اکتیویژن که این مسیر را چند سال پیش با نسخه چهارم Black Ops طی کرده بود، نشان داد که با ونگارد (Vanguard) قصد خروج از حاشیه امن خود را ندارد و ونگارد همان پکیج همواره موردانتظار از یک کال آو دیوتی را ارائه میدهد؛ نه چیزی بیشتر به مخاطب عرضه میکند و نه کمتر. با نقد و بررسی بازی Call of Duty: Vanguard همراه بازینما باشید.

قصههایی از دل جنگ
همانطور که گفتیم، بر خلاف بتلفیلد ۲۰۴۲، Call of Duty: Vanguard یک بخش داستانی در خود جای داده که البته مطابق سنت همیشگی سری، بسیار کوتاه است و خیلی زود میتوانید آن را به اتمام برسانید. با این حال، همین وجود بخش داستانی در این شوتر نظامی برای خیلیها یک ملاک مهم برای خرید بازی طلقی میشود. کمپین داستانی ونگارد چند داستان مختلف از گوشه و کنار جنگ جهانی را کنار هم جای داده است. چند شخصیت از جبهههای مختلف که پیشزمینههای داستانی مختلفی نیز دارند، طی فعل و انفعالاتی گرد هم میآیند و جوخهای تحت عنوان ونگارد را تشکیل میدهند.
این گروه در سال ۱۹۴۵ ماموریت پیدا میکند تا راجع به یک پروژه مخفی که ارتش ناتزی روی آن کار میکند، به جمعآوری اطلاعات بپردازد. طبیعی است که ماموریت به خوبی پیش نمیرود و ماجراهای مختلفی برای قهرمانان قصه رخ میدهد.
با اینکه سیستم قصهگویی چند شخصیتی و اپیزودیک را در شوترهای نظامی قدیمیتر، خصوصا سری بتلفیلد دیده بودیم، اما این ایده هیچگاه به اندازه ونگارد به هم پیوسته و متصل از آب درنیامده بود. در Call of Duty: Vanguard، فارغ از شخصیتپردازی متوسط کاراکترها، خود قصه انسجام خوبی دارد و اگرچه هیچگاه قرار نیست شما را غافلگیر کند، ولی به هر حال روایت منحصر به فردی بین نسخههای مختلف فرنچایز کال آو دیوتی دارد و از این جهت، میتوان به ونگارد نمره قبولی داد.
مشکل اصلی کمپین اما از آن جایی نشات میگیرد که نمیتواند شما را برای مدت طولانی با خود درگیر کند. منظور از مدت طولانی، ۲۰ ساعت نیست! بلکه در حد معمول برای کمپین یک بازی یعنی چیزی حدود ۸ ساعت است. کمپین داستانی ونگارد را میتوانید در عرض کمتر از ۶ ساعت به پایان برسانید.
مشکل بعدی کمپین، طراحی مراحل آن است. با وجود المانهایی مثل قرار دادن اسلحه روی سطوح (Mount) برای تیراندازی راحتتر که از Modern Warfare 2019 وام گرفته شده و سیستم تخریبپذیری بازی که حالا در گیمپلی تاثیر خود را نشان میدهد (اگرچه به پای بتلفیلد نمیرسد ولی صرفا جنبه نمایشی هم ندارد)، همچنان روند گیمپلی در جریان مراحل، درست مانند دوران قدیم است.

بله، کماکان ستپیسهای سینمایی جذاب Call of Duty: Vanguard شما را به وجد میآورد، اما، در طول تجربه کمپین مدام این حس را دارید که این مراحل برایتان بسیار آشناست و شاید اگر برچسب ونگارد روی بازی نخورده بود، آن را با نسخهای دیگر از مجموعه اشتباه میگرفتید. ایجاد نوآوری در بازیهای سالانه کار سادهای نیست، ولی با در نظر گرفتن بازه زمانی حدودا سه سالهای که هر استودیوی داخلی اکتیویژن برای تولید کال آو دیوتی خود در اختیار دارد، انتظار نوآوری داشتن هم چندان بیراه نیست.
حالا که در مورد بهبود بحث تخریبپذیری در ونگارد نسبت به نسخههای قبلی مجموعه گفتیم، بد نیست به وضعیت گرافیکی بازی نیز اشاره کنیم. بازی به صورت کلی از لحاظ بصری وضعیت مطلوبی روی کنسولهای نسل نهمی دارد. خبری از ایجاد یک انقلاب گرافیکی در مجموعه نیست؛ با این حال Call of Duty: Vanguard آن قدری در این زمینه خوب عمل کرده که بتوانیم آن را بپذیریم و به آن نمره قبولی بدهیم. بازی به جز یک سری مشکل عجیب از جمله بحث افت فریم شدید روی کنسولهای ایکس باکس در هنگام سیو کردن (روی پلیاستیشن ۵ هم موجب فریز شدن بازی میشود)، به صورت کلی روان اجرا میشود و همان الگوی همیشگی سری یعنی اجرا با نرخ فریم شصت، به خوبی در ونگارد هم رعایت شده است. از لحاظ زیباییشناسی هم ونگارد کارهای بزرگی انجام داده. حتی در دل جنگ هم کماکان زیباییهای بصری خاصی در محیطها به چشم میخورد و از این حیث، میتوانم به جرئت بگویم که هیچکدام از نسخههای قبلی مجموعه تا این حد من را به وجد نیاورده بودند.
همه در جنگ سهیماند
بخش چندنفره Call of Duty: Vanguard یکی از حساسترین بخشها برای سازندگان بوده است. به محض این که یک بازی در بخش چندنفره ونگارد تجربه میکنید، متوجه شباهتها و وجود سنتهای همیشگی مجموعه خواهید شد. خبری از نقشههای وسیع مثل بتلفیلد نیست و همهچیز در مورد نقشههای کوچکتر و فشردهتر است. با توجه به نقشهها، درگیریها هم خیلی نزدیکتر و پیچیدهترند. گانپلی فوقالعاده کال آو دیوتی در ونگارد هم خودش را به خوبی نمایش میدهد و انگیزه اصلی گیمر در تجربه بخش آنلاین به شمار میآید. شما مدام دوست دارید که بخش چندنفره را تجربه کنید، سطحتان را بالا ببرید تا اسلحههای بیشتری آزاد کنید و بعد با استفاده از آن اسلحهها، لوازم جانبی و اسکینهای مرتبط با آنها را به دست بیاورید. این چرخه به لطف گانپلی جذاب و طراحی فوقالعاده نقشهها به مسئلهای اعتیادآور بدل میشود.
در این بین، طراحی عالی نقشهها به شدت به چشم میآید. نقشهها از لحاظ لوکیشنهای انتخابی بسیار متنوعاند و طراحی خوبی هم دارند. تعادل مناسبی بین مناطق مناسب برای اخفا و استفاده از اسنایپر و محیطهایی که کمپ کردن در آنها هیچ مفهومی ندارد برقرار شده است و هر کسی با هر سبک بازی، میتواند از نقشههای ونگارد لذت ببرد. مسئلهی دیگری که به بخش چندنفره بازی کمک کرده، بحث تخریبپذیری بیشتر عناصر موجود در نقشه است و حالا نقشهها حس پویایی و جذابیت خاصی دارند که در فرنچایز کمبود آن حس میشد.

بازی مودهای مختلفی را شامل میشود و شاید بتوان گفت که در این نسخه، دست شما بیش از پیش در انتخاب سبک مورد نظرتان باز است. در این بین میتوان به مود Champion Hill اشاره کرد که جوخه دو الی سه نفره شما در قالب چند راند باید به مصاف دیگر جوخهها برود و در نهایت تیمی که کمترین بار کشته شده باشد، برنده خواهد شد. این مود میتواند برای اوقاتی که حال و حوصله Team Deathmatch را ندارید، نقش یک زنگ تفریح خیلی خوب را ایفا کند.
درست مانند سال گذشته که آیتمهایی از بلک آپس کلد وار (Call of Duty: Black Ops Cold War) به وارزون اضافه شد، نقاط اتصالی بین ونگارد و وارزون هم وجود دارد و آیتمهایی از ونگارد به وارزون اضافه خواهد شد. حتی وقتی در منوی اصلی بازی هم هستید، میتوانید گزینه رفتن به وارزون، بلک آپس کلد وار یا مادرن وارفر را هم ببینید که به خوبی نشان از دید کلی اکتیویژن به این فرنچایز دارد.

زامبیهای ناتزی
در ونگارد شاهد بازگشت بخش زامبی نیز هستیم. آخرین بار در Call of Duty: WWII بود که شاهد بخش زامبی در دوران جنگ جهانی بودیم و حالا با ونگارد، میتوانیم خاطرات خوبمان با بخش زامبی محصول قبلی اسلجهمر را زنده کنیم. با این حال، متاسفانه بخش زامبی خیلی ایستراگ و جزئیات داستانی ندارد و بیشتر مثل یک زنگ تفریح پر از زامبی میماند.
شما در بخش زامبی امکان ارتقای تجهیزات، گرفتن تجهیزات جدید، استفاده از نیروهای فانتزی و مواردی از این دست را دارید تا بتوانید راحتتر به کار ادامه دهید. مود زامبی کماکان ۴ نفره است و داشتن ارتباط نزدیک با همتیمیها، میتواند به شدت به شما در پیشروی کمک کند.
محتوای موجود در بخش زامبی هم فعلا ناامیدکننده است و شاید با گذر زمان این مسئله برطرف شود، ولی برای خریدارانی که در روز عرضه ۶۰ الی ۷۰ دلار برای بازی هزینه کردهاند، قطعا حس خوبی به همراه نخواهد داشت.

سخن پایانی
اگر به دنبال یک شوتر اول شخص نظامی هستید که با آن به دوران جنگ جهانی دوم بازگردید، بدون قید و شرط میتوانید با Call of Duty: Vanguard این حس را تجربه کنید. ونگارد یک تجربه بینقص نیست، اما در ارائه یک گیمپلی خوب در ستینگ جنگ جهانی دوم، موفق عمل میکند. البته اگر از طرفداران بخش زامبی هستید، ممکن است کمی ناامید شوید. علیرغم کوتاهی کمپین داستانی، ونگارد یک تجربه داستانی جذاب از دوران جنگ جهانی است و بخش چندنفره بازی هم همراه با بهترین نقشههای فرنچایز در هنگام عرضه بازیها، جذابیت مورد نیاز برای سرگرم کردن مخاطب را دارد.