در این سالها به سختی میتوان ناشر یا سازندهای را پیدا کرد که تن به ریسک بدهد و دست به توسعهی یک بازی کاملا جدید بزند. استودیوها و ناشران، معمولا ترجیح میدهند که در صورت تولید پروژههای بزرگ و پرخرج، پول و زمان را روی پروژههایی متمرکز کنند که احتمال موفقیت آنها بسیار بیشتر از شکست باشد. در این دوره و زمانه، شخصا با دیدن خبر ساخت و تولید بازیهای جدید که نه بازسازی عنوانی قدیمی هستند و نه دنبالهی مجموعهای محبوب، بسیار خوشحال میشوم و صابون به دل میزنم که قرار است با جهان، داستان و تجربهای جدید روبهرو شوم.
بازی Biomutant از همان سال ۲۰۱۷ و رونمایی در نمایشگاه گیمزکام همان سال، توجه بسیاری را به خود جلب کرد. بنده از هم از جمله همین افراد بودم و از آن روز تاکنون، اخبار بازی را پیگیری کردم و حسابی هم برای تجربهی بازی هیجان داشتم. حالا بازی در دسترس قرار گرفته و میتوان نظری قطعی در مورد آن صادر کرد. نظری که برای بیان آن، باید موارد زیادی را توضیح داد. با بررسی بازی همراه بازینما باشید.

یک جهان پسا-پسا آخرالزمانی
داستان Biomutant یکی از سرراستترین داستانهای ممکن را دارد. انسانها زمین را پر کردند از مواد شیمیایی، رادیواکتیوی و… و در نتیجه همین موضوع هم منقرض شدهاند. حیوانات زمین در اثر تماس با این مواد، دچار جهش ژنتیکی شدهاند و حالا میتوانند فنون مبارزه، علوم ساخت و ساز، خواندن و نوشتن و… را یاد بگیرند و یاد بدهند. این حیات مجدد در دنیا از رشد درختی بزرگ و تنومند حاصل شده که همگی آن را به عنوان “درخت زندگی” میشناسند. حالا این جهان یک بار دیگر دچار آخرالزمان شده، موجوداتی در حال تناول این درخت هستند و قصد نابودی آن را دارند. فعلی که نتیجهی آن چیزی مگر نابودی مجدد حیات روی زمین نیست. شما به عنوان یک موجود جهشیافته که اسمی هم ندارد باید هر شش قبیلهی جهان بازی را متحد و سرنوشت درخت زندگی را مشخص کنید. این قبایل که غیر از لباسهایشان تفاوتی با هم ندارند، رویکرد متفاوتی در قبال وضعیت حیات روی زمین دارند. تعدای معتقدند که باید جلوی از بین رفتن درخت زندگی را بگیرند و تعدادی هم بر این باورند که نباید مداخلهای در روند حرکت طبیعت داشته باشند و اجازه دهند که درخت زندگی از بین برود.
در واقع تصمیمات شما در اینکه به کدام یک از این قبایل ملحق میشوید و به کدام حمله میکنید، پایان بازی را مشخص میکند. بازی هم اصلا تلاشی برای سخت کردن یا خاکستری جلوه دادن این انتخابها نمیکند و انتخابهای بد و خوب به سادگی از هم جدا میشوند.

همین داستان ساده، تاثیر زیادی روی طراحی مراحل اصلی بازی گذاشته که در ادامه به آن خواهم پرداخت. اما اکنون قرار است تا از روایت بازی بگویم. روایت داستان Biomutant به شکل تمام و کمال بر عهدهی یک نفر است، و آن هم کسی نیست به جز راوی بازی. این راوی است که تمام داستان، گذشته، گفتگوها و اتفاقات پیرامون شما را توضیح میدهد و غیر از او نمیتوانید فرد متکلم دیگری را در بازی پیدا کنید! او به جای شما صحبت میکند، به جای دیگران صحبت میکند، اتفاقات اطراف را گزارش میکند، گاهی شما را راهنمایی می کند وهرازگاهی هم هوس طنازی به سرش میزند با شما و دیگران شوخی میکند. این شرایط در حالی اتفاق افتاده که داستان بازی پر است از شخصیتهای عجیب و متنوع که ظاهر و اخلاقیات بسیار متفاوتی با هم دارند و اتفاقاً زمان زیادی از بازی به صحبت با این افراد میگذرد ولی شما صحبتهای همهی آنها را با یک صدا و یک لحن میشنوید. این تصمیم عجیب ضربهی بدی به روایت بازی زده است. به حدی که ممکن است بعد از مدتی صدای این راوی بذلهگو را قطع و به خواندن زیرنویسهای بازی اکتفا کنید.
البته لازم به ذکر است که دو فرشتهی سفید و سیاه همراه شخصیت که نتیجهی تصمیمات او را مشخص میکنند هم صحبت میکنند، ولی میزان حضورشان به قدری کم است که به راحتی میتوان صحبتهای آنان را نادیده گرفت.

گیمپلی متنوع، مراحل تکراری
در ابتدا گفته شد که داستان بازی بسیار ساده و سرراست است. این ساده بودن مراحل، تاثیر زیادی روی طراحی مراحل بازی گذاشته است. در جهان Biomutant تعداد ۶ قبیله و ۴ Worldeater وجود دارد. شما در همان ابتدای بازی با یکی از این قبیلههای وارد اتحاد میشوید و در ادامه باید تمام ۵ قبیلهی دیگر را شکست دهید که برای این کار باید ابتدا پایگاههای هرکدام را تسخیر کنید و سپس رئیس قبیله را شکست دهید. این پروسه برای همهی قبایل عیناً تکرار میشود. سربازان این قبایل تفاوتی با هم ندارند مگر ظاهر و لباسهایشان. حتی شکل طراحی پایگاهها و قلعههای آنان نیز مانند یکدیگر هستند. این مراحل که بیشترین تعداد مراحل اصلی و زمان داستانی بازی را شامل میشوند، به سرعت تکراری میشوند و چیز جدیدی برای ارائه به مخاطب نخواهند داشت. اما مراحل مربوط به شکست دادن موجودات جهانخوار(!) متنوعتر هستند و این تنوع به دلیل محل زندگی هرکدام از آنها برمیگردد. برای رسیدن به محل زندگی هرکدام از این موجودات غولپیکر و البته مبارزه با آنها به وسایل نقلیه مخصوصی نیاز خواهید داشت. یکی در منطقهای آلوده زندگی میکند و دیگری در زیر آب منتظر شماست. مراحل مروبط به پیدا کردن قطعات مورد نیاز برای ساخت این وسایل نقلیه مخصوص و در نهایت مبارزه با این هیولاها به کمک این ماشینها، بسیار متنوع هستند ولی افسوس که تعدادشان بسیار کم است.
و البته موارد زیادی برای جمع کردن!
در بازی پارامترهای زیادی برای ارتقا وجود دارد.
اما سازندگان روش دیگری برای تنوع در بازی اتخاذ کردهاند. سیستم مبارزات بازی ترکیبی است از استفاده از سلاحهای سرد و گرم و البته قابلیتهای ویژهای که در اثر تماس قهرمان داستان با مواد شیمیایی به دست آورده است میشود. می توانید در ابتدا با دو شمشیر وارد مبارزه شوید، ناگهان زمین را منجمد کنید و در حالی که با آتش زدن دشمنان از آن منطقه دور میشوید، همهی دشمنان را به رگبار ببندید. حتی میتوانید هرشکل از سلاحی که میخواهید را بسازید. میتوانید یک تیغهی کاتانا را به آتشزن مجهز کنید و از یک موز به جای دستهی آن استفاده کنید. بازی دست شما را حسابی باز میگذارد تا سلاح و روش مبارزهی مخصوص به خود را داشته باشید. Biomutant در این زمینه فوقالعاده عمل کرده و تنوع موجود در روشهای مبارزه مثالزدنی است. تنها مشکلی که اجازه نمیدهد مبارزات بازی را بینقص بخوانیم، زاویه بد دوربین در برخی محیطها و بیوزن بودن مبارزات است. شما نه ضربه خوردن از دشمنان را حس میکنید و نه ضربه زدن به آنها را.
همچنین در بازی تعداد بسیار زیادی از ماموریتهای فرعی و فعالیتهای جانبی وجود دارد که گاهی تنوع بسیار بهتری به نسبت مراحل اصلی دارند! این مراحل از ماموریتهای مربوط به آیتمهای جمعکردنی تا کمک به مردم یک روستا را شامل میشوند و میتوانند حسابی شما را سرگرم کنند. همچنین همیشه میتوانید به دنبال موارد جمعکردنی باشید. بازی پر است از غارها و پناهگاههایی که به زمان حیات بشر مربوط میشوند و گاهی رازها و حقایقی را از آن زمان در خود دارند که کشف آنها خالی از لطف نیست.

پساآخرالزمانی زیبا، اما کهنه
بازی از حیث بصری شرایط عجیبی دارد. از سمتی پالت رنگی محیطها و به طور کلیتر گرافیک هنری بازی بسیار زیباست. رنگها در جهان Biomutant بسیار غلیظ هستند و نورپردازی نسبتا خوب بازی، جلوهی زیبایی به جهان آن میدهد. ولی از طرف دیگر، انیمیشنها و کیفیت بافتهای بازی به شدت کهنه هستند. تمام انیمیشنهای Biomutant با دست طراحی شدهاند و ظاهراً خیلی وقت و هزینه صرف آنها نشده است. انیمیشن همهی شخصیتهای جانبی و NPCها به شدت خشک طراحی شده. این موضوع در مبارزات شلوغ بازی اختلال ایجاد میکند و اجازهی تشخیص ضربهی بعدی دشمن را از بازیکن میگیرد. موضوعی که در درازمدت آزاردهنده میشود.

شرایط بازی در بخش صوتی هم صرفا استاندارد است. آقای دیوید شاو پارکر، یعنی همان تک راوی بازی کار خود را به خوبی انجام داده است. صدای گرم آقای پارکر به خوبی داستان بازی را روایت میکند. فقط کاش غیر از این راوی، صدای فرد دیگری هم در بازی شنیده میشد تا بازیکن به سرعت از صدای ایشان خسته نمیشد. موسیقیهای بازی هم صرفا شرایط استانداردی دارند. سر موقع شروع و سر موقع تمام میشوند و احتمالاً بعد از بستن بازی هم چیزی از قطعات موسیقی بازی در ذهنتان نخواهد ماند. در نهایت باید گفت که Biomutant یک بازی جاهطلبانه ولی بیادعاست. در بازی همهچیز هست، ولی همهی این سیستمها و مکانیکها نقصهای ریز و درشتی با خود دارند که اجازه نمیدهند بازیکن حداکثر لذت ممکن را از بازی ببرد. سیستم ساخت و ساز بازی فوقالعاده متنوع است و ساخت سلاحهای عجیب همیشه لذتبخش میماند ولی از طرفی ضعف بازی در انیمیشنها و بیوزنی ضربات در مبارزات، لذت قبلی را خراب میکند. بازی پر است از این تناقضات. جهانی زیبا ولی گرافیک کهنه، صداگذاری خوب ولی خستهکننده و تکراری و… . اگر میتوانید با این مشکلات ریز و درشت کنار بیایید و از گشت و گذار در محیط لذت میبرید، پس قطعاً از تجربهی بازی راضی خواهید بود. ولی اگر فردی هستید که تحمل مشکلات کوچک ولی زیاد بازی را ندارید. بهتر است به دنبال بازی دیگری باشید. در انتها هم مهمترین نکته این است که تیم 101 Experiment با ساخت Biomutant نشان داده که تیمی خلاق و خوشفکر است. آنها میتوانند با درس گرفتن از مشکلات اولین بازی خود، در پروژههای آینده، بازیهای کاملتر و باکیفیتتری بسازند. موردی که با بودجه و زمان بیشتر، به راحتی به دست میآید.