سری Assassin’s Creed ویژگیهای مختلفی دارد که بتوان ساعتها راجع به آن صحبت کرد، ولی شاید یکی از ابعاد کمتر بررسیشدهی آن بحث خانواده و روابط خانوادگی در آن باشد. در نسخههای مختلفی از این سری، شاهد حضور شخصیتها در قالب خانواده بودهایم و در ادامه، قصد داریم نگاهی به آنها بیاندازیم.
الطائر و خانواده
پروتاگونیست اولین نسخه از سری اساسینز کرید، زندگی پرفراز و نشیبی داشت. او در ابتدا عاشق دختری به نام آدا شد، ولی به علت مرگ او، رابطهای میان این دو نفر شکل نگرفت. الطائر بهقدری از این اتفاق متاثر شد که تمامی افرادی که در مرگ آدا نقش داشتند را از دم تیغ گذراند و معتقد بود که دیگر هیچگاه چنین حسی را به هیچ زنی نخواهد داشت، ولی او اشتباه فکر میکرد. ماریا تورپ که سعی در نابودی اساسینها و شخص الطائر داشت، در نهایت با عفو الطائر روبهرو شد و بعدها وقتی متوجه نیت واقعی تمپلارها شد، به الطائر پیوست. این دو نفر با هم ازدواج کردند و حاصل این ازدواج، دو پسر بود. یکی از آنها «دریم» و دیگری، «سف» نام گرفتند. الطائر و ماریا تا سال ۱۲۲۸ که سال مرگ ماریا بود، در کنار یکدیگر زندگی کردند.
خانوادهی آدیتوره
اتزیو آدیتوره دافیرنتزه، یک نجیبزادهی ایتالیایی بود که هیچ اطلاعی از این نداشت که اجدادش، عضوی از فرقهی اساسینها بودهاند. بعد از اعدام پدر و دو برادرش، اتزیو مجبور شد تا به همراه باقی اعضای خانوادهاش یعنی مادر و خواهرش به منزل عموی خود یعنی ماریو سفر کنند و در اصل، آنجا بود که تازه اتزیو متوجه اصل و نسب خود شد. اتزیو با فهمیدن سابقهی خانوادگیاش، شروع به تمرین کرد تا به یک اساسین واقعی تبدیل شود. او با موفقیت این مراحل را پشتسر گذاشت و تبدیل به یکی از اساسینهای افسانهای تاریخ این فرقه شد. او از سال ۱۵۰۳ تا سال ۱۵۱۳ هم مرشد فرقهی اساسینهای ایتالیا بود. همسر او، سوفیا سارتر بود و در سال ۱۵۱۳، او دوقلویی بهدنیا آورد که یکی پسر و دیگری دختر بود. پسر آنها مارسلو و دختر آنها فلاویو نام دارد. در نهایت، اتزیو در سال ۱۵۲۴ و در سن ۶۵ سالگی درگذشت.
خاندان کنوی
از لحاظ تاریخی، اولین عضو از خانوادهی کنوی که در سری اساسینز کرید یک شخصیت قابل بازی بود، ادوارد است. او در واقع یک دریانورد بود و سر و کار خاصی با فرقهی اساسینها نداشت. طی فعل و انفعالاتی، او به لباس و تجهیزات یک اساسین دسترسی پیدا کرد و این سرآغاز ماجراهای او در ردای یک اساسین بود. او پسری به اسم «هِیثم» داشت و از تولد هشت سالگی او، ادوارد شروع به تعلیمش کرد تا از او نیز یک اساسین همهفن حریف بسازد. در تولد دهسالگی هیثم بود که طی یورشی به عمارت ادوارد، او کشته و عمارت سوزانده شد و در کنار اینها، هیثم و همسر ادوارد ربوده شدند. بعد از این قضیه، هیثم به خانهی یک تمپلار وارد و همین مسئله، سرآغاز تبدیل شدن او به یک تمپلار قدرتمند و بانفوذ شد. البته، درست به مانند اتفاقی که برای پدرش افتاد، خود او نیز صاحب فرزندی ناخلف به اسم کانر شد که در قوم سرخپوستها بزرگ شد و وقتی به جوانی رسید، راه اساسین شدن را پیش گرفته بود. یکی از مبارزات جالبتوجه سری اساسینز کرید، همان دوئل میان هیثم و کانر است.
اوی و جیکوب فایر
یک خواهر و برادر انگلیسیتبار که بعد از مرگ پدر، راهی لندن میشوند تا این شهر را در دوران ویکتوریایی، از چنگ تمپلارها خلاص کنند. این خواهر و برادر، در اصل دوقلو هستند و ایو چند ثانیهای از جیکوب بزرگتر است. در حالیکه جیکوب بیشتر وظیفهی رهبری درگیریهای فیزیکی و از بین بردن اهداف و دشمنان را برعهده دارد، اوی تلاش میکند تا بهدنبال یکی از اشیای باستانی مربوط به تمدن اول در سطح شهر لندن برود. اوی تلاش میکند تا حد امکان، مخفیانه اهدافاش را پیش ببرد و این ریشه در دوران کودکی و نوجوانی او دارد، هنگامی که او تلاش داشت تا مانند جاسوسها، مکالمات و رفت و آمدهای خانواده را زیر نظر بگیرد. بر خلاف او، جیکوب خونگرمتر است و سعی میکند تا بهجای گوش فرادادن به ندای عقل، بهسراغ انجام چیزی برود که قلبش میگوید. او بهشدت بیپروا و سرکش است. جیکوب و اوی در سال ۱۸۴۷ چشم به جهان گشوده بودند.
کاساندرا و الکسیوس
کاساندرا در سال ۴۵۳ قبل از میلاد مسیح متولد شد و چیزی در حدود ۷ سال از برادر خود یعنی الکسیوس بزرگتر است. طی فعل و انفعالاتی، راه این دو از هم جدا میشود و همین مسئله است که خط داستانی این دو نفر را تا حدی از یکدیگر متفاوت میکند. شخصیتهای این دو نفر نیز با یکدیگر تفاوتهای مختلفی دارد. نکتهی قابل توجه در مورد آنها، این است که میتوان به جرئت گفت که سازندگان به کاساندرا توجه بیشتری داشتهاند و در اصل، او محوریتر از الکسیوس جلوه میکند.