چه بخواهید چه نخواهید باید با سیاست روز و اقتصاد کنار بیایید. امروزه بزرگترین رویدادهای دنیای بازی حول محور «اورواچ»، «پابجی» و «فورتنایت» میچرخد و دیگر کسی ککش نمیگزد اگر بازیها بخش تکنفره نداشته باشند. درست در همین لحظات ملکوتی عدهای پشت کامپیوترهای خود نشستهاند و نظریه میدهند که نسخه بعدی Half-Life کی قرار است منتشر شود و دقیقا به همین شکل است که Valve به جای بازیهای درخواستی هوادارانش، بازی کارتی میسازد! راستش را بخواهید امروزه تمامی برندهای معروف دنیا بازی یک عنوان کارتی در رزومهی خود دارند و خیلی دور نیست زمانی که «اپیک گیمز» هم بازی خودش را به فروشگاه تازه تاسیسش اضافه کند. اما از سیاست هم که بگذریم، عنوان Artifact از آن بازیهای غریبی است که هر بیست سال یکبار سروکلهشان پیدا میشود. اولش فکر میکنید برای رقابت با Gwent یا Hearthstone به بازار عرضه شده، اما کمی که دقت کنید میتوانید هویت واقعیشان را پیدا کنید.
اگر بخواهم با شما روراست باشم، باید بگویم که هیچوقت در بازیهای کارتی خوب نبودهام. حتی در زمان کودکی که با دمپایی به جان کارتهای بازیمان میافتادیم هم خوششانس نبودم. البته نه اینکه از پسشان برنیایم، اما برخلاف علاقه زیادم برای دوست داشتنشان، به درک کاملی از آنها نمیرسیدم. این موضوع از این حقیقت استناد میشود که تنها ماموریتهای فرعی ناقص من در ویچر همان ماموریتهای مرتبط به «گوئنت» هستند. حالا وقتی به چنین پروفایلی، وظیفهی تحلیل این بازی سپرده میشود به شما حق میدهم اگر به صحت گفتههایش شک کنید. با این حال «آرتیفکت» یکی از پیچیدهترین عناوینی است که بندهی حقیر در طول زندگی گیمیام تجربه کردهام. البته پیچیدگی نه به معنای غیر قابل فهم و بلکه به معنای سخت بودن رویه یادگیری آن. شاید باورتان نشود اما تقریبا یک ساعت طول کشید تا بفهمم در حال انجام چه کاری هستم و این در حالی است که مراحل آموزشی بازی دقیق و با جزییات همهچیز را به شما یاد میدهد. پس از به اتمام رسیدن بخش آموزشی و ورود به دنیای بازی نوبت میرسد به بررسی تمام جزییات و باور کنید آنقدر زیاد هستند که سرتان درد بگیرد.

ژاپنی بازی
تا به حال پای تجربه یک MMO ژاپنی (ژاپنی اصیل) نشستهاید؟ اگر نشستهاید باید خدمتتان عرض کنم که بازی تا این اندازه پر از جزییات در طراحی است. اگر بخواهم بازی را بهطور خلاصه تفسیر کنم، میتوان جمله زیر را از آن برداشت کرد: «آرتیفکت یک بازی کارتی است که از سه بورد، سه برج و چندین و چند کارت قابل بازی تشکیل شده است.» هر بورد در بازی دارای دو ردیف است که کارتهای شما و حریفتان در آن قرار میگیرد. در انتهای هر دو ردیف یک برج قرار دارد که به میزان چهل خط سلامتی به آن اختصاص داده میشود. شما میتوانید یک کارت قهرمان از دست خود در هر بورد قرار دهید و بازی سه کارت کریپ (بخوانید نوچه)؛ در اختیارتان قرار می دهد. سپس جهت حرکت و ضربه، هر کارت که شامل شانس هم میشوند حرکات مربوط به خود را اجرا می کند. جهت حرکت همیشه از چپ به راست است و هربار که در یک بورد قرار بگیرید نوبت به اجرای حرکات کارتهای آن برد میرسد. کارتها در دستههای مختلف از قدرت و کارایی قرار دارند و با چهار رنگ از چهار کلاس مشخص میشوند. از همین رو برنامهریزی برای حمله و قرارگیری در صفحههای مختلف یکی از اصلیترین استراتژیهای مبارزه است. با این ترتیب کارتهای قهرمان که هرکدام نمایشگر قدرت، خط سلامتی و جنس ضربه دارند، بسته به رفتار خود به دشمنان ضربه میزنند. اگر دشمنی بر سر قهرمان نباشد آسیب ورود آنها به برج حاضر در برد میرسد. اگر هیچیک از طرفین حرکتی انجام ندهند همه کارتهای موجود در صفحه بهصورت همزمان به هم آسیب میرسانند و بورد آن دست به صفحه بعدی منتقل میشود. در نهایت هر یک از طرفین که دو برج دشمن را سریعتر نابود کند برنده بازی است.
اگر از این توصیفها چیزی متوجه نشدید خیلی سخت نگیرید، چون حتی با باز بودن صفحهی ویکی کنار بازیتان هم نمیتوانید بهسادگی آن را درک کنید. اما این موضوع آنقدرها هم بد نیست. بازی در تمامی لحظاتش جذاب است و حتی وقتی که آن را متوجه نمیشوید هم شما را سرگرم میکند. برای مثال پاگردهای تنفسی مناسبی تحت عنوان فروشگاه در هر دست از بازی تعبیه شده که زمان مناسبی برای مرور استراتژیهای مبارزه است. این صفحه که بعد از یکبار تمام شدن هر سه صفحه به نمایش درمیآید، به اندازهای در بازی اهمیت دارد که فکرش را نمیکنید. در این صفحه با تمام سکههایی که از کشت و کشتار خود به دست آورید آیتم میخرید و بعد بازی را تا جایی ادامه میدهید که یکی از طرفین بازی را به اتمام برساند. این خرید هم با وجود آیتمهای شانسی باعث میشود تا هیچ بازیای مثل دیگری نباشد. از طرفی مواردی هم باعث میشود بازی از بالانس کلی خارج شده و تجربه بازی تا حدودی تحتالشعاع قرار بگیرد. برای مثال اگر تمامی کارتهایی که با خود میبرید مشکی رنگ باشند، سکه بیشتری از آنها دریافت میکنید (قدرت اصلی کارتهای مشکی) و در نتیجه در صفحه خرید و فروش شانس بیشتری دارید. یا گاهی اوقات اختصاص مانا بین کارتها دچار مشکلات بالانس شده و همیشه یکی از طرفین مانای بیشتری برای احضار کارتهای خود دارد. این موضوع در بین بازیکنهای با سطح بالاتر خیلی دردسرساز میشود، چون به شخصه در یکی از بازیهایم به مدت ده دقیقه فقط کارت عوض میکردم و این موارد نابخشودنی هستند. البته باید ذکر کرد که ولو به صورت دائمی در حال بهبود بالانس بازی است و این لحظات خیلی اتفاق نمیافتد، اما اگر دوست دارید محصول پولیشتری در دست داشته باشید بهتر است کمی صبر کنید.

آرتیفکت هماکنون به قیمت ۲۰ دلار در استیم به فروش میرسد (بله درست خواندید بازی رایگان نیست!) اگر بخواهید در بازی پیشرفت سریعتری داشته باشید همیشه میتوانید از پکهای ۲ دلاری کارت خریداری کرده و یا با بازی کردن فراوان در بخش آنلاین کارت به دست بیاورید. اینکه این سیستم تا چه اندازه جوانمردانه است بعدا مشخص میشود، اما همین الان که در حال صحبت راجع به این موضوع هستیم ولو در حال راهاندازی مارکت آرتیفکت با پول واقعی است. با اینکه تجربه فاجعهبار قسمت سوم «دیابلو» روبهرویمان است، هنوز هم ولو دلش میخواهد این موضوع را مورد آزمایش قرار دهد و انگار قصد عبرت گرفتن ندارد. همچنین بازی به نوعی در فاز بتا قرار دارد و با این حال ولو از قرار دادن آن در قسمت دسترسی زودهنگام یا Early Access امتناع میورزد. در همین حین عناوین کارتی دیگری چون «هارتاستون» وجود دارند که بدون پرداخت مبلغ ورودی اجازه میدهند از آن لذت ببرید. با تمامی این اوصاف آرتیفکت برداشتی نو از سبکی است که خیلی مورد توجه واقع نمیشود و به علت وجود چندین و چند غول بازیسازی در آن از ورود تازهکاران جلوگیری میکند. آرتیفکت حال و هوای خاص خودش را دارد و این موضوع از سبک و سیاق گرافیکیاش میبارد. تمامی بخشهایی که نیاز به صدا دارند به صورت تمام و کمال دوبله شدهاند و کیفیت دوبله به اندازهای بالاست که دلتان میخواهد فقط به صدای راوی گوش دهید. تجربهای که قبلا در Darkest Dungeon برایمان فراهم شده بود. موسیقی بازی نیز دست کمی از بزرگترین عناوین نسل حاضر ندارد و هیچگاه پیش نمیآید که از استایل موسیقی در حین مبارزات خسته شوید. آرتیفکت بهتنهایی میتواند خوراک هرکسی با هر سلیقهای باشد، اما سؤال اصلی اینجاست که وقتی قورمهسبزی سر سفره هست، سراغ غذایی دیگر میروید؟