اولین تجربهی من از سری Ace Combat به قسمتهای دوم و سوم روی پلیاستیشن ۱ بازمیگردد. یکی از اولین بازیهایی که به صورت جدی تجربهاش کردم و لحظاتی بهیادماندنی بسیاری برایم به جا گذاشت. هنوز هم آن مرحلهی قسمت دوم را یادم میآید که رادار خراب میشود و خودتان باید اهداف و مقاصد را پیدا کنید. لحظات پرواز با میگ در قسمت سوم را هنوز به خاطر دارم و هنوز مزهاش زیر زبانم است. هرگز یادم نخواهد رفت آن مراحل قسمت سوم را که باید با B2 در شب هنگام و در آسمان تاریک از روی شهر میگذشتید یا آن مرحله که با SR-71 غولآسا آن قدر از زمین فاصله میگرفتید که دیگر حس میکردید دارید در فضا پرواز میکنید.
پس از آن دیگر فرصتی پیش نیامد تا نسخههای بعدی را تجربه کنم، تا اینکه نسخهی Assault Horizon آمد. در نوع خودش لذتبخش بود، ولی ایراداتی داشت که آن را از یک بازی عالی دور میکرد و تازه، آن حسی که قبلا به من دست میداد را در این بازی نمیدیدم. حال قسمت هفتم با فاصلهای دوازده ساله از قسمت ششم منتشر شده است و هم جای خالی یک بازی با محوریت هواپیماهای جنگنده در نسل هشتم را پر میکند، هم آن حس و حال همیشگی این سری را دوباره برای طرفداران و همچنین کسانی مثل من که با نسخههای قدیمی خاطره دارند، به ارمغان میآورد.
جنگ بیپایان
اگر طرفدار این فرنچایز هستید، پس میدانید که اتفاقات اکثر عناوین سری در دنیایی خیالی به نام Strangereal میگذرد؛ دنیایی که سیارهی زمین در آن با واقعیت تفاوت دارد و به واسطهی برخورد شهاب سنگ تغییرات فراوانی به خود دیده است. اتفاقات نسخهی هفتم مسیر داستانی قسمتهای چهارم تا ششم را ادامه میدهد. سال ۲۰۱۹ میلادیست و دنیا در صلح به سر میبرد، اما جنگ و بینظمی قرار نیست برای همیشه از میان برود. داستان در عناوین گذشتهی سری معمولا، نبرد بین دو کشور بود و حال همین فرمول در قسمت هفتم هم دیده میشود و این بار شاهد درگیری بین دو کشور Osea و Erusia هستیم. پادشاهی Erusia یک کشور استقلال یافتهی نظامیست که همواره قربانی جنگهای مختلف بوده. پس از جریانات قسمتهای قبل، رئیس جمهور سابق Osea اقدام به ساخت یک آسانسور فضایی با همکاری کشورهای همسایهی Erusia در نزدیکی ساحل غربی کشور میکند تا هم صلح در منطقه پایدارتر باشد و همچنین به بهبود زندگی مردم در این کشور پس از برخورد شهاب سنگ کمک کند؛ اما با شلیک موشکی از سوی Erusia به Osea جرقهی جنگ دوباره زده میشود. در این بین مخاطب در قالب شخصیتی با لقب Trigger قرار میگیرد که خلبان هواپیماهای جنگی است و در مسیری پا میگذارد که به پایان این جنگ ختم خواهد شد.

داستان در سری «ایس کامبت» با وجود پتانسیل نسبتا بالا، حکم بهانه برای پیادهسازی مراحل را داشته است. در قسمت هفتم با وجود اینکه سازندگان ظاهرا بیشتر به این بخش توجه کردهاند و داستان در دید لحاظ کلی خوب است، اما باز هم قدرت و ماندگاری بالایی ندارد.روایت در بازی از دو طریق صورت میگیرد؛ اول کاتسینهای از پیش رندر شده که در بین مراحل نمایش داده میشود و دوم دیالوگها و سکانسهای از پیش تعیینشدهای که در طی گیمپلی میبینیم و بیشتر همان حکم «بهانه» را دارند. بخش اعظم ایرادات بازی در بخش اول روایت دیده میشود. به وضوح مشخص است که سازندگان بودجهی زیادی برای ساخت این کاتسینها نداشتهاند، چرا که هر کاتسین به زور پنج یا شش نمای متفاوت دارد و هر نما را هم برای مدتی نسبتا زیاد باید تحمل کنید که در نهایت باعث خلق کاتسینهایی طولانی و خستهکننده شده است. از طرف دیگر انیمیشنهای کاراکترها به صورت دستی طراحی شده است و کیفیت Lip Sync هم در سطح نسبتا پایینی قرار دارد. سازندگان به جای اینکه سکانسهای سینمایی با جزئیات بالاتر خلق کنند، چند صداپیشه را به عنوان کاراکترهای بازی قرار دادهاند که به صورت کتابی داستان را روایت میکنند. انگار که در حال تجربهی D&D باشید! خوشبختانه روند کاتسینها به واسطهی داستان در یک سوم انتهایی بازی حالت بهتری به خود میگیرد، اما باز هم نمیتوان انکار کرد که در بیشتر اوقات ترجیح میدهید این کاتسینها را رد کنید تا به گیمپلی برسید. بخشی که جذابیت اصلی در آن نهفته است.
شوق پرواز
در نسخهی Assault Horizon با اضافه شدن مکانیکی به نام حالت داگفایت، تلاش شده بود تا نبردها و تعقیب و گریزهای هوایی حالتی سینماتیکتر به خود بگیرد. کاری که تا حدی جواب داد، اما رنگ تکرار به خود گرفت و از سوی طرفداران آن چنان مورد استقبال واقع نشد. نتیجهی این اتفاق بازگشت به ریشه و مسیر همیشگی سری در قسمت هفتم است. طبق روال همیشگی بازی به شما دو حالت کنترل پیشنهاد میدهد؛ اولی قالب استاندارد که حالت سادهتر به حساب میآید و بیشتر باب میل تازهکاران است و دوم، حالت Expert که بیشتر مورد علاقهی افرادیست که میخواهند تجربهی واقعیتری داشته باشند.به محض اینکه اولین ماموریت را آغاز کنید، همان حس و حال همیشگی ایس کامبت بهسرعت تداعی خواهد شد. از کنترل آشنا و روان گرفته تا رابط کاربری سبز رنگی که پای ثابت تمامی عناوین این فرنچایز است. رابط کاربری خلوتتر از قبل به نظر میرسد، اما همچنان تمامی اطلاعات مورد نیاز خود از قبیل مختصات اهداف، میزان مهمات، سرعت و ارتفاع را به سادگی از آن کسب خواهید کرد. سه زاویه دید مختلف هم در نظر گرفته شده که از این بابت هم دست بازیکن باز است.
به اقتضای داستان، ماموریتهای مختلفی برای بازی طراحی شده است که خوشبختانه هم تنوع خوبی در سناریو دارند، هم جذاب و چالشبرانگیز هستند. در یکی باید جلوی موج هواپیماهای دشمن دوام بیاورید، در مرحلهی دیگر باید در میان ابرها و خارج از دید رادار دشمن پرواز کنید تا به مقصد برسید و در دیگری باید در زمان محدود، تا جای ممکن اهداف را از میان بردارید. یکی از جذابیتهای برخی مراحل در این است که لزوما با موفقیت به پایان نمیرسند. مهم نیست که چقدر حرفهای باشید، باز هم به واسطهی داستان ماموریت به شکست منجر میشود. این مورد شاید در ابتدا محدودیت به نظر برسد، ولی در عمل بیشتر جذابیت ایجاد کرده است تا دافعه. این جذابیت در بخش بصری هم ادامه دارد و به لطف استفاده از آنریل انجین ۴ گرافیک در سطح خوبی قرار دارد. البته گرافیک فوقالعادهای را شاهد نیستیم و برای مثال سطح زمین آن چنان کیفیتی ندارد، ولی مدل هواپیمای بازیکن، افکتهای آب و هوایی و انفجار و همچنین نورپردازی به قدری خوب کار شده است که حس لازم را منتقل کند. به جز این، صداگذاری و موسیقی بازی یکی از بخشهاییست که بالاتر از انتظارم عمل کرد. صداگذاری در حین مراحل تقریبا نقصی ندارد؛ صدای موتور جت، شکستن دیوار صوتی، اخطار نزدیک شدن موشک دشمن و مکالمهی یاران، همه و همه در حال پخش شدن هستند، اما باز هم سردرگم نمیشوید و برعکس، بیشتر در هیجانی که موقعیتها ایجاد میکنند، غوطهور خواهید شد. موسیقی بازی هم در یک کلام عالی است و به لطف تنوع بالای قطعهها هرگز تکراری نمیشود.

اگر قصد دارید بازی را با کمترین چالش تجربه کنید تنها حالت Easy پیشنهاد میشود، چرا که در دو حالت دیگر میزان چالش بازی بالاتر از بازیهای معمول این روزهاست و مثل نسخههای پیشین با یک اثر سخت روبهرو هستید. پس از انجام هر ماموریت، با توجه به عملکردتان یک رنک و همچنین مقداری واحد امتیاز درون بازی که MRP نام دارد دریافت خواهید کرد. اما این امتیاز در کجا به کار میآید؟ بخشی در بازی به نام Aircraft Tree وجود دارد که اولین بار در نسخهی Infinity استفاده شد و شامل هواپیماها و تجهیزات مختلف است و با پیشروی در مراحل و انجام برخی کارها میتوان این موارد را باز کرد. پس از بازگشایی هر مورد برای دریافت آن باید MRP خرج کنید. این امتیاز به جز بخش داستانی، از طریق بازی کردن در بخش چندنفره نیز به دست میآید. خوشبختانه تنوع هواپیماها هم راضیتان میکند و از میگ و سوخو گرفته تا مدلهای مختلف سری F در لیست بازی قرار دارد. بخش چندنفره بازی شامل دو حالت Team Deathmatch و Battle Royale میشود که البته کارکرد دومی، مشابه همان Free-For-All خودمان است. با بازی کردن این بخش علاوه بر کسب MRP امتیاز تجربه نیز خواهید گرفت که رنک شما را در بخش چندنفره بالا میبرد. در این بخش میتوانید نشان، لقب و Skin های مختلف برای هواپیماها باز کنید و دستتان برای شخصیسازی جنگندهی مورد علاقهی خود باز است.
به سوی ناشناختهها
سری ایس کامبت به واسطهی انتشار چند نسخهی اصلی و فرعی در نسل هفتم فعال بود، اما در طی بیش از پنج سال که از نسل هشتم میگذرد خلاء این سری به طور کامل حس میشد. حالا به لطف انتشار Skies Unknown این کمبود به بهترین شکل ممکن رفع شده است و شاهد بازگشت این فرنچایز هستیم. همین چند وقت پیش بود که با دبیر تحریریهی مجله در حال مرور خاطراتمان با نسخههای PS1 بودیم. حالا خوشحالم که قسمت هفتم را تجربه کردم و دوباره آن خاطرات جذاب و بهیادماندنی برایم احیاء شده است.