تخیلات و رویاهای دوران کودکی بخش جداییناپذیر زندگی انسانهاست. زندگی در سرزمین عجایب، آرزوی دکتر، پلیس یا آتشنشان شدن که در بازیهای کودکانه به چشم میخورد و رویاهای دیگری که انسان در دوره کودکی آرزو دارد جامه حقیقت به آنها بپوشاند. بعضی رویاها مثل رسیدن به یک شغل خاص در سنین بزرگسالی محقق میشود، اما بعضی دیگر رویا باقی و در چارچوب ذهن آدمی محدود میمانند؛ مثل داشتن یک قدرت فرا انسانی و تبدیل شدن به یک ابرقهرمان. اما چه میشود اگر روزی این رویا هم رنگ واقعیت به خود بگیرد؟ آیا ممکن است روزی از خواب بیدار شویم و ببینیم که صاحب یک قدرت خاص شدهایم؟ آیا ممکن است که این قدرت در درون ما پنهان شده باشد و یا وقوع یک اتفاق روی خود را نشان دهد؟ اینها سوالاتی است که در عنوان The Adventure of Captain Spirit (در ادامه متن برای راحتی Captain Spirit میگوییم) با آنها مواجه میشویم.مخاطب در بازی کنترل شخصیت جدیدی به نام Chris Eriksen را بر عهده دارد؛ پسری نه ساله که همراه با پدر خود Charles در شهر Beaver Creek در ایالت Oregon آمریکا زندگی میکند. روزهای آخر سال ۲۰۱۶ میلادی و کریسمس در حال نزدیک شدن است. کریس یک روز تعطیل از خواب بیدار شده تا به تفریحات خود برسد؛ ویدیو گیم، خرید درخت کاج همراه با پدر خود و از همه مهمتر، رسیدن به کارهای ابرقهرمانی! کریس مانند بسیاری از بچههای همسن خودش، رویای داشتن قدرتهای ابر انسانی و یک ابرقهرمان بودن را در سر دارد. با چیزهایی که در خانه پیدا میکند برای خودش لباس میسازد، وسایل مختلف خانه را همچون هیولاهایی شیطانی میبیند و به نبردشان میرود و با نیروی زاده تخیلاش به پدر خود کمک میکند. تمام طول بازی کارتان این است که در خانه سرک بکشید و کارهای ابرقهرمانی امروزتان را انجام دهید و پس از تلویزیون دیدن پدر کریس، به همراهش به خرید درخت کاج بروید. البته قطعا تمام ماجرا به همین سادگی نیست!

کار نویسندگان در Captain Spirit به همان خوبیای است که در قسمت اول Life is Strange دیدیم و حتی اگر بگوییم بهتر است هم اغراق نکردهایم. از یک طرف با کاراکترهای جدیدی روبرو هستیم و از طرف دیگر، بازی را از زاویه دید یک پسربچه نه ساله تجربه میکنیم که باالطبع چالشهایی برای انتقال حس و هوای کودکانه و همذاتپنداری با کریس ایجاد میکند. اما عوامل مختلف دست به دست هم میدهند تا بازی در این زمینه موفق باشد؛ کارگردانی درست سکانسها، دیالوگهایی که با جزئیات و دقت نوشته شده و صداپیشگی قوی، شخصیت کریس را برای مخاطب باورپذیر و کاری میکند که با احساسات مختلفش همراه شویم. صد البته گیمپلی بازی هم در این مسئله دخیل است که در ادامه متن به آن هم اشاره خواهیم کرد. جزئیات بالای شخصیتپردازی موجود در محیط و اختیاری بودن بسیاری از آنها که در نسخههای قبلی LIS وجود داشت، در Captain Spirit پیشرفت داشته و حالا آزادی عمل گستردهای که مخاطب دارد، باعث شده تا بازی هر چه بیشتر از رمانهای تعاملی مثل آثار تلتیل دور شده و به یک ادونچر اصیل شباهت بیشتری داشته باشد. جزئیات دقیق موقعیتهای مختلف و دیالوگها هم به جرئت از سطح یک عنوان ماجرایی AA بالاتر است و با انجام دادن کارها و گفتن دیالوگهای متفاوت، در ادامه شاهد نتایج متفاوتی خواهید بود. البته بازی دارای یک پایان است، اما با توجه به روندی که در پیش میگیرید جزئیاتی مثل دیالوگها دچار تغییر خواهد شد.اولین تغییر مهم، گستردگی آزادی عمل مخاطب است که بالاتر به آن اشاره کردیم. در نسخههای قبل همواره کاراکتر یک کار مشخص به عنوان ماموریت داشت که پس از انجام آن باید به سراغ ماموریت بعدی میرفت تا داستان جلو رود و در کنار آن، با گشت و گذار در محیط میشد کارهای جانبی دیگری انجام داد؛ کارهایی که به شخصیتپردازی کاراکترهای جانبی بسیار کمک میکردند (یکی از مثالهای بارز این موضوع در اپیزود اول نسخه Before the Storm رخ داد، جایی که Steph و Mikey به کلویی پیشنهاد دادند تا برای تجربه یک بازی رومیزی به آنها بپیوندد. میتوانستید پیشنهاد آنها را رد کنید یا به آنها پیوسته و پانزده دقیقه جذاب دیگر را هم تجربه کنید). اما در Captain Spirit شاهد حجم وسیعی از کارها هستیم که به اختیار هر کدام را که میخواهید میتوانید انجام دهید. در واقع باید این گونه به این بخش نگاه کنید: شما کریس نه ساله هستید و امروز روز تعطیل است و قرار شده پس از این که پدرتان مسابقه بسکتبال تیم مورد علاقهاش را دید، به فروشگاه بروید و درخت کاج مخصوص کریسمس بخرید. اما تا قبل از آن کاملا آزاد هستید که چه کار کنید؛ کنجکاو باشید و تمام سوراخ سمبهها را بگردید، یا فضولیتان گل کند و ببیند پدر چه رازهایی در اتاقاش قایم کرده است، یا که در اتاق خود دراز بکشید تا مسابقه تمام شود و یا حتی با پدر خود همراه شده و مسابقه را تماشا کنید. نکته مهم در بازی این است که این بار کارهای اختیاری به جز بهبود شخصیتپردازی، در مسیر داستان هم تاثیر میگذارند، در حالی که در نسخههای قبلی این تاثیر محدود به انتخابهای اجباریای بود که در طول داستان با آن مواجه میشدیم. با این اوصاف به نظر میرسد که استودیوی Dontnod میخواهد در LIS 2 قصد دارد مرزهای تاثیر انتخاب را جلو ببرد و حتی از تلتیل هم پیشی بگیرد.

استودیوی Dontnod برای ساخت Captain Spirit این بار از نسخه چهارم انجین آنریل استفاده کرده که در نتیجه شاهد پیشرفت گرافیک و واقعگرایی بیشتر آن هستیم. خوشبختانه مشکل نبود لیپسینک که بزرگترین مشکل قسمت اول LIS بود در این جا رفع شده است. البته هنوز کیفیت آن خیلی خوب نیست و از نسخه Before the Storm عقبتر است، اما باز برای طرفداران جای خوشحالی دارد که آن حرکات بیحساب و کتاب لب کاراکترها در قسمت اول را دوباره نمیبینند! از طرفی هم میتوان به بهینهسازی بازی روی رایانههای شخصی مقداری ایراد گرفت، چرا که از برخی عناوین با گرافیک بالاتر فریمریت کمتری میدهد.در مجموع باید گفت که تجربه جذاب و زیبای The Awesome Adventures of Captain Spirit را میتوان به همه پیشنهاد کرد. چه کسانی که طرفداران دنیای Life is Strange هستند و چه کسانی که تا به حال تجربه نسخهای از این فرانچایز را نداشتهاند، خصوصا که قرار نیست برای این تجربه نهایت سه ساعته پولی پرداخت کنید. این بازی هم یک بستر اولیه برای شخصیتها ایجاد میکند و هم مکانیکهای جدید گیمپلی را به مخاطبان ارائه میدهد تا برای تجربه قسمت دوم آماده باشند. دو سال پیش سازندهها وقتی خبر ساخت قسمت دوم را تایید کردند، اعلام کردند که دنیای قسمت اول و دوم از هم جدا خواهد بود، اما با نشانههایی که در Captain Spirit دیدیم مشخص شد که دو بازی در یک دنیای واحد جریان دارد و حتی ممکن است شخصیتهای آشنای Arcadia Bay را در ماجراهای قسمت دوم ببینیم.
نقد و بررسی کامل The Awesome Adventures of Captain Spirit را میتوانید در شمارهی ۱۳۱ بازینما مطالعه نمایید